حجاب چه واژه ی زیبایی ..... به راستی حجاب را چگونه میبینیم؟
چرا آن را مانع از پیشرفت وآزادی خود میدانیم؟
چرا آن را فقط در نماز رعایت میکنیم ؟انگار فقط خدا نامحرم است..
چرا افراد با حجاب را منگول میدانیم؟
چرا بی حجابان را زیبا میبینیم؟
چرا از حجاب فرار میکنیم؟
چرا بدحجابی در جامعه گسترش یافته است؟! علل آن چیست و چگونه می توان با آن مبارزه نمود؟
چرا برای خود ارزش قائل نیستیم؟کمی هم به فکر خود باشیم...
چرا فقط حجاب را برای خانوم ها میدانیم؟
چرا کمی درنگ نمیکنیم تا راه خود را بیابیم؟
چرا حجاب را برای نسل های قبل میدانیم و در این نسل برای او جایی نگذاشته ایم و اورا بسیار کمرنگ میبینیم؟
چرا فقط امروز را مینگریم؟کمی به دور دست ها نگاه نمیکنیم؟
چرا چرا چرا وهزاران چرای دیگر که برای آن هیچ پاسخی نداریم...
به راستی.... معنای حجاب را میدانیم....؟؟؟؟
بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم، زهرا حبیبالله، نوجوان مقیم فلوریدا زندگی آرامی میگذراند تا اینکه حدود 2 ماه گذشته تصمیم به استفاده از حجاب اسلامی گرفت.
پس از شروع استفاده از حجاب اسلامی، زندگی زهرا وارد مرحله جدیدی شد که با فشارهای روانی، توهینها و حملات لفظی و فیزیکی متعدد در مدرسه همراه بود.
این دانشآموز 14 ساله که در یکی از مدارس «پولک کانتی» فلوریدا درس میخواند، میگوید: پیش از استفاده از حجاب روابط خوبی با همکلاسیهایم داشتم اما به محض استفاده از حجاب دیگر رفتار هیچکس مثل قبل نبود.
وی میگوید: یک روز هنگامی که داشتم از ساختمان مدرسه خارج میشدم یکی از همکلاسیهایم ناگهان شروع کرد به فریاد زدن که «تروریست، ترویست، فرار کنید» و خودش هم فرار کرد. تحمل این رفتارها برای من بسیار دردناک است.
مادر زهرا حبیبالله ضمن ابراز نگرانی از وضعیت فرزندش، گفت: به دنبال مدرسهای بهتر برای زهرا هستم و هر روز که او از خانه خارج میشود، تا زمانی که برگردد در اضطراب و نگرانی به سر میبرم. با مسئولان مدرسه نیز صحبت کردهام اما آنها با انکار این مسئله، ادعا میکنند که این مدرسه برای همه دانشآموزان محیط امنی فراهم آورده است.
مادر زهرا، به تازگی با استخدام یک وکیل، تلاش میکند تا از حقوق دخترش حمایت کند.
زهرا با مطرح کردن بحرانی که او و دیگر دانشآموزان مسلمان در مدارس آمریکا مواجه هستند، امیدوار است که راهی برای حل این مشکلات پیدا شود.
منبع:جام نیوز
انتهای پیام/
هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست
سلام بچه ها شهادت خضرت زهرا را به همتون تسلیت میگم.
.بیایین حرمت سیاهی چادرش را داشته باشیم خواهشا
از جانب تمام کسانی که شعار دادند"مرگ بر بدحجاب"از تو معذرت می خواهم.
من از جانب تمام کسانی که شعار دادند" ملت ما بیدار است،از بدحجاب بیزار است"از تو
معذرت می خواهم.
من از جانب تمام کسانی که فعل تو را از خود تو جدا نکردند،معذرت می خواهم.
من می دانم که تو اگر اهمیت و فلسفه ی حجاب را بدانی،به حجابت از من هم پایبندتر خواهی
بود.
من می دانم که اگر ظاهر امروز تو این است،من نیز بسیار مقصرم که اگر من توانسته بودم
منطق و احساسم را راجع به حجاب به تو منتقل کنم،ظاهر امروز تو این نبود.
من می دانم که اگر در فرهنگ سالمی که حکم اکسیژن را دارد،نفس کشیده بودی،ریه های
عفافت غبار نمی گرفت.
من می دانم که اگر عمق نقشه ها و اهداف دشمن و تلاش شبانه روزی شان را برای تاراج حیا
می دانستی،مشتی محکم بر دهانشان می کوبیدی.
من می دانم که در عمق دورنت خدا را دوست می داری،فاطمه ی زهرا(س) را دوست
می داری،برای امام حسین(ع) اشک می ریزی و اگر ندای حق درست به تو برسد،هیچ گاه
رضایت آن ها را با هیچ چیز دیگر در دنیا عوض نمی کنی.
عزیز دلم!
اسلام را با آن چیزی که من و امثال من می گوییم و عمل می کنیم،نشناس!
حساب اسلام را از جامعه ی مسلمین جدا کن!که اگر ما به اسلام درست عمل کرده بودیم،پاکی همه جا را فرا می گرفت!
عزیز دلم!
اگر آن قدر نتوانسته ام تو را دوست داشته باشم و این دوست داشتن را به تو نشان دهم که تو با تمام وجود دریابی که برایم عزیزی و برای همین است که اعتقاد دارم باید از گوهر ارزشمند وجودت پاسداری شود،مشکل از من است!
پس مواظب خودتون باشید
ح: حیا یک زن
ج: جمال یک زن
ا: ادب یک زن
ب: برخورد یک زن
همه ی اینها در یک کلمه جمع می شود. . .آن هم حجاب است
روی صحبت من با چادری هاست،اما چادری های بی حجاب . . .
کسانی که خودشون رو گول می زنند تا بدون عذاب وجدان بی حیایی کنند!
چند سالی هست که انواع و اقسام چادر طراحی و روانه ی بازار میشوند،
چادر ملی،چادر عربی،چادر دانشجویی،چادر خفاشی و . . .
ولی وقتی با این مدل چادر مواجه می شیم چی؟
چادر اندامی!!!
انواع و اقسام آرایش و مدل مو رو با حجاب آمیختند و القا کردند.
چقدر راحت به بهانه راحتی در محل کار،راحتی در محل تحصیل،شیک پوشی و . . .چادر را از تو گرفتند!
15 سالشه...
لباسایی كه برا عید خریده رو نشونم میده...
میگه :خوشگلم ؟!
با تردید تو چشام نگا میكنه...
انگار منتظره تا شاید توبیخی،نصیحتی،چیزی...
چیزی نگفتم!!
نه دوست داشتم نصیحتش كنم چون همچین عادتی ندارم،
نه دوست داشتم ازش تعریف كنم، چون بدتر می شد...
( فك كنم برا همین تا یه چیزی میخره نشون من میده!!)
خودش فهمید چرا هیچی نگفتم!!
گفت:میدونم جلفم نه؟
گفتم:خب چرا قرمز حالا ؟؟
گفت:...
رنگ مد ساله!!
گفتم:اولا مد سال ما نیست،سال 2012 و میلادی نه شمسی،ثانیا قرمز كه نیست!
گفت:حالا هر چی من برا دل خودم پوشیدم!
گفتم:راست میگی اینم یه جور دلیله،ولی كاش تو خونه هم خوشگل می كردی،اینجوری خیلی بیشتر به دلت رسیدگی میشد! چرا فقط تو خیابون؟؟حیفی به خدا!
خندش گرفت!
گفت:خب وقتی میرم بیرون احساس میكنم همه دارن نگام میكنن،خوشم نمیاد مثه گداها باشم!!!
گفتم: مطمئنی گدا نیستی؟!
یه جوری نگام كرد...
مطمئن بودم ناراحت نشده،
فك كرد شوخی می كنم...
گفت:دلتم بخواد من گدام؟؟میدونی همین لباسام چن شده؟
گفتم:گدا ینی چی؟
گفت:ینی فقیر،نیازمند،بی پول
گفتم:منم منظورم گدای پول نبود،تو گدای پول نیستی اما گدای نگاهی،به نگاه ها نیازمندی!
مان شاه بود .
داشتیم تو خیابون قدم می زدیم .
خانم بد حجابی داشت جلومان راه می رفت.
فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه ای ازش پرسید:«ببخشید خانم،اسم شما چیه؟»
خانم با تعجب جواب داد:«زهرا،چطور؟مگه چیه ؟»
فاطمه خندید و گفت:هم اسمیم...
بعد گفت:«می دونی چرا روی ماشینا،چادر می کشند؟»
فاطمه گفت:«آفرین!من و تو هم بنده های خدا هستیم و خدا به خاطر علاقه اش به ما،
بعدها که اون خانم رو دیدم محجبه شده بود.
آن قدر زندگی با او شیرین بود که چیزی بیاد ندارم...
فقط آخرین جمله اش در ذهنم ماند که لبخندی زد و گفت:
"جون من و حجاب تو..."
كسی كه در قفس غرب استحاله شود...
به پنجه هوس غربیان مچاله شود...
پسر دیروز؟پسر امروز؟
آیا پسر دیروز مرد بود یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز قابل اعتماد بود یا پسر امروز؟
آیا دزد را به پسر دیروز میدهید ببرد یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز اُمّل بود یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز زیباتر بود یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز عفیف بود یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز...؟
آیا پسر امروز...؟
شما کدام را انتخاب می کنید...!؟
انتخاب هر نوع مدی آزاد است
ولی برای راهنمایی بیشتر این سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله) را هم بشنوید:
((خداوند،مردانی را كه شبیه زن میشوند و زنانی را كه خود را شبیه مرد قرار میدهند،نفرین كرده است.))
بارز ترین نمونه آنها،مردانی هستند که به اصطلاح خودشان مدرن و روشنفکر هستند،مثلا وقتی عروسی را به پا می کنند،عروس تنها برای داماد نیست بلکه همه مردان با نگاهشان،با رفتارشان و.... آن را برای خود می کنند و داماد هم به خیال خود زنی تنها برای خود گرفته است.
و بدتر از همه زمانی است که عروس و داماد عکس آتلیه خود را به همه مهمانان هدیه می دهند یعنی ای همه مردان فامیل،زن من برای شما هم می باشد.
و این پایانی بر آغاز یک زندگی تازه است.
و همین امور خود زمینه ساز رابطه های پنهانی مردانی بی غیرت با تازه عروس می باشد و خدا نکند که اینگونه شود و آن وقت است که داماد زمین و زمان را به هم می دوزد که چرا بی غیرتی زیاد شده و ... اما یادش نمی آید که خود بازار حراجی غیرت را راه انداخته بود.
پس بیایم ناموسمون را مثل مالمون سفت حفظ کنیم و یک غیرت مردانه بخرج بدیم تا بقیه را بی غیرت نکنیم و الّا همانا بارفتن غیرت،ناموسمان هم از دستمان می رود.
یکی از علماء مى فرمودند:
من یك وقت راجع به افرادى كه بد حجاب هستند فكر مى كردم حساب كردم و شمردم چند نوع بدحجاب داریم همه یك رقم نیستند.
1-بعضى بدحجابها بسیار آدمهاى خوبى هستند، منتها محیط خانوادگى وفامیلیشان بدحجاب بوده این هم هیچ غرضى نداشته واینجور بار آمده .
2-بعضى ها مادرهایشان بدحجاب هستند و او هم یاد گرفته .
3-بعضى ها مادرهایشان حجاب دارد این لج مى كند.
4-بعضى ها مساءله را نمى دانند كه بى حجابى یا بدحجابى حرام است .
5-بعضى ها مشكل روحى دارند.
6-بعضى ها كمبود دارند.
7-بعضى ها كُلاًمیخواهند به دین دهن كجى كنند.
8-بعضى هاتقلیدى هستند مثلاً چون دختر خاله اش یا همسایه اش اینجورى است آنهم باید اینجور باشد.
9-بعضى خیال مى كنند تمدّن و تجدّداست .
10-بعضى ها خانوادگى روانى و خیالى هستند.
11-بعضى ها پول گرفته اند كه فرهنگ بدحجابى یا بى حجابى را رواج دهند. و فرهنگ مبتذل غربى را در كشور مذهبى بیاورند و مردم را بى قید و بى بند و بار و بى دین و لامذهب بار بیاورند و هركارى كه میخواهند انجام دهند.
12-بعضى ها بر اثر رفت و آمدها و روابط دوستانه و مسخره كردن دوستانشان ...بى حجاب یا بدحجاب شده اند.
حاجی صدای منو می شنوی...
همت،همت،مجنون...
_مجنون جان بگوشم...
_حاجی جان،اوضاع خیلی خرابه برادر...
محاصره تنگ تر شده...
اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی...
خواهرا و برادرا رو دارن قیچی می کنن...
این جا شیاطین مدام شیمیایی می زنن...
برادر،خیلی به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار همه رو موج گرفته و تذکر فرمانده ی خط روی کسی اثر نداره...
عامل خفه کننده دیگه بوی گناه می ده...
همت جان بگوشی...؟
حاجی به خواهرا میگیم چادرتون رو بگیرید جلوی صورتتون تا بوی گناه رو استنشاق نکنید و شیمیایی بشید...ولی کو اخوی گوش شنوا...؟!
حاجی برادرامون اوضاعشون خرابه...همش میگیم برادر نگاهت، برادر نگاهت...این ترکشای نگاه برادرا انگار فقط قلب رو می زنه...
کمک می خوایم حاجی...خیلی ها از دست رفتنا...خیلی ها خط رو ول کردنا...خط داره می شکنه...
دشمن یه سلاحی داره شکل بشقاب می مونه، بهش میگن ماهواره.حاجی ماهواره تیر تراش گرفته...نمی دونی چیه؟!! صد رحمت به دوشکا به خدا...
به بچه های اونجا بگو کمک برسونید...اتیش عقبه ضعیفه...
داری صدا رو حاجی...
همت،همت،مجنون...
همت،همت،مجنون...
به زلفانت بیاموز که بیرون ارزش دیدن ندارند
حجاب واکسن مقابله با تیر نگاههای آلوده.
بدحجابی زن از بی غیرتی مرد است.
چادربهترین نوع حجاب ونشانه ملی ماست.
عفت باید در
فکر، نگاه، زینت،
حجاب، زبان، چشم،
گوش و اندام تجلی
داشته باشد.
خواهرم! اقیانوس دل مردان ساحل ندارد و از ژرفای مهیب برخوردار است. پس
مبادا آن را به موج آوری که در ناآرامی آن خطرها نهفته است. پس با پوشیدگی خود
آرامش مردان را پاس دار تا خود در آرامش بمانی.
وقتی مشکی مد باشه خوبه
وقتی رنگ مانتو شلوار باشه خوبه
وقتی رنگ عشقه خوبه!
وقتی رنگ کت و شلوار باشه با کلاسه!
وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه!
اما
وقتی رنگ چادر من مشکی شد
بد شد!
افسردگی می آورد!
دنبال حدیث و روایت می گردند
که رنگ مشکی مکروهه!
مشکی تا جایی که برای لباس های شما بود خوب بود و باکلاس به ما که رسید بد شد
من و متهم می کنید به افسردگی به دل مردگی
و من توی زندگی دنباله لحظه ای هستم که افسردگی گرفتم به حکم شما!
چرا حجاب را مساوی با افسردگی می دانید!
دوست دارم چادر مد شود
مشکی رنگ عشق باشد
عشق به خدا بدون افسردگی!
رخت ِ زیبای آسمانی را
خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
بوی ِ زهرا و مریم و هاجر
از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است
توی بال ِ فرشته ها انگار
حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت
مثل یک کوه نور می آیی
حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شان خویش میدانی
با وقاری و مثل یک خورشید
پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی
خسته ای از تمام مردم شهر
از چه رو این قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید
چیزی از دیگران تو کم داری !!
قدمت روی شهپر جبریل
هر زمانی که راه می آیی
در شب ِ چادرت تو می تابی
مثل یک قرص ِ ماه می آیی
سمت ِ جریان ِ آبها رفتن
هنر ِ هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن
پیش ِ رو جای بهتری باشد
پر بکش سمت اوج میدانم
که خدا با تو است در همه جا
پر بزن چادرت تو را بال است
و بدان می برد تو را بالا
در زمانی که شان و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست ...!!!
با تو ام خودشیفته !
برادر شهیدم سینه اش را سپر کرد تا تو در امان باشی
و تو سینه ات را مقابل دشمن برهنه کردی تا خون پاکش را لگد مال کنی .
در پایان به دیدگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) در مورد حجاب و آزادی می پردازیم.
امام در مورد خدمتی که اسلام به زن نموده است می فرماید:
«مع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت زن مظلوم بود و اسلام منت گذاشت بر انسان و زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت بیرون کشید ... در یک موقع دیگر در ایرانِ ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بود. با اسم اینکه زن را می خواهند آزاد کنند، ظلم ها کردند به زن؛ زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشت پایین کشیدند.
... به اسم آزادی «آزادزنان» و «آزادمردان» آزادی را از زن و مرد سلب کردند ... زن را مثل عروسک پایین آوردند. در صورتی که زن انسان است، آن هم یک انسان بزرگ؛ زن مربی جامعه است. از دامن زن انسان ها پیدا می شوند.»
«ای زن های محترم، بیدار بشوید، توجه کنید بازی نخورید، گول این شیاطین را که می خواهند شما را به میدان بکشند نخورید، اینها فریبنده اند ...، به اسلام پناه بیاورید، اسلام برای شما سعادت ایجاد می کند.»
«آن آزادی که آنها می خواستند برای مملکت ما، آن آزادی است که هم جوان های پسر ما را و هم جوان های دختر ما را به تباهی می کشد. آن آزادی را آنها می خواهند، که من از این تعبیر می کنم به آزادی وارداتی، آزادی استعماری؛ یعنی یک آزادی که در ممالکی که می خواهند وابسته به غیر باشد، این آزادی ها را سوغات می آورند.»
«تا این خانم ها توجه شان به این است که فلان مُد باید از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود اینجا هم تقلید می کنند، تا از این تقلید بیرون نیایید، نه می توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید. اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال نکنید ...».
«اسلام زن را مثل مرد در همه شئون دخالت می دهد. همه ملت ایران، چه زنان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما گذاشته اند، بسازند. ایران با دست مرد تنها درست نمی شود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازد.»
«اسلام می خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمی دهیم که زنان ما فقط شی ء برای مردان، آلت هوسرانی باشند.»
«امروز غیر روزهای سابق است ... امروز باید خانم ها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را عمل بکنند. عفت عمومی را حفظ بکنند و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند.»
امام در مورد شرکت زنان با پوشش اسلامی در صحنه های مختلف می فرماید:
«زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینی آزادند و تجربه کنونی فعالیت های ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان بیش از پیش، آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید یافته اند.»
نتیجه اینکه:
اسلام با طرح حجاب، سعی در سالم سازی جامعه، ایجاد امنیت برای زنان و جلوگیری از هوسرانی و گسترش فساد در جامعه دارد. منظور اسلام، منزوی کردن زنان نیست بلکه امن ساختن جامعه برای آنان است تا زمینه فعالیت گسترده ایشان فراهم آید. امید است که زنان جامعه ما با توجه به این امر مهم و توجه به روح و حکمت احکام اسلام، به فعالیت های سالم در جامعه ادامه دهند.
تقویت اعتقادات و ایمان
انسان ها باید همواره ایمان عمیق به خداوند داشته باشند. ایمانی که با هیچ کدام از لذات دنیوی گسسته نگردد. در نتیجه زن، خودآرایی و خودنمایی را بسیار زشت تلقی کند و خود را در برابر این امور بزرگ ببیند.
علی(ع) فرمود: «المرءُ بایمانِهِ؛ شخصیت انسان در گرو باورهای مذهبی اوست.»
«و المؤمنُ بعمله؛ و ایمان انسان در عمل او جلوه گر است.»
چگونه کسی می تواند ادعا کند که مسلمان است اما به اصول آن معتقد نباشد و آن را امری زاید و در حصار و بند کردن خود تلقی نماید؟!
پس عالی ترین نقش در کیفیت زندگانی انسان، باورهای درست و ایمان است.
2ـ احیای فرهنگ اصیل اسلامی
احیای ارزش های اصیل اسلامی و شناساندن آن به زن مسلمان و تعقل در آن، نیز کشف راههای باوراندن بهتر آن به زن، از راههای مبارزه با بدحجابی است. وقتی زن مسلمان بداند آنچه که اسلام به او عرضه کرده، ارزش است و به صلاح اوست، قلب و جان خود را از هر نوع آلودگی پیراسته می سازد و هنگامی ارزش والای خود را دریابد، هرگز تن خود را آراسته نکرده و ظاهر خود را فریبنده نمی کند و خود را در مقابل چشمان نامحرمان قرار نمی دهد.
3ـ شناساندن الگوهای والا و برتر
همان طور که گفتیم الگو در ساختار روحی و رفتاری انسان، به ویژه زنان مؤثر است. زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند گرانقدرش، پیام آور عاشورا، حضرت زینب کبرا و دیگر چهره های والای تاریخ گذشته و معاصر، باید به زنان نشان داده شود تا ببینند با حفظ عفاف و حجاب به چه مقاماتی می توانند دست یافته و هویت و شخصیت خود را حفظ کنند تا همانند این الگوهای گرانقدر گردند.
اسلامی:
حجاب، هویت و شخصیت زن مسلمان می باشد. حجاب جلوی فساد و فساداندیشی را می گیرد. زدودن حجاب از زن، با هدف هویت زدایی از زن مسلمان است، تا زن بیشتر در خدمت آمال و آرزوها و اهداف و هوس های سلطه جویان قرار گیرد. مبلّغان و بانیان بی حجابی در ایران، در این مورد معتقدند:
«در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند.
باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقا سنت اسلام نیست ...».
سپس تأکید می کند که پس از زوال حجاب، مأموران جوانان را به سوی روابط ناپسند با زنان غیر مسلمان سوق دهند و آنان نیز بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند
طرح عمومی کشف حجاب در کشورهای اسلامی و حضور خانواده های رؤسای وابسته به نظام های استکباری به صورت نیمه عریان و استفاده از مدهای گوناگون و نمایش در انظار، نمونه ای از تلاش استعمار جهت پوشش زدایی برای رسیدن به اهداف یادشده بود.
امام خمینی(ره) به انگیزه های استعمارگران و کشف این توطئه اشاره دارد، آنجا که می نویسد:
«ما می دانیم که این سخنان برای کسانی که با خیانتکاری و شهوت پرستی و آواز و نواز و رقص و هزار جور مظاهر فسوق و بی عفتی بار آمدند خیلی گران است.
البته آنان که تمدن و تعالی مملکت را به لُخت شدن زن ها در خیابان ها می دانند و به گفته بی خردانه خودشان با کشف حجاب، نصف جمعیت مملکت کارگر می شود، حاضر نیستند مملکت با طرز معقولانه و در زیر قانون خدا عمل و اداره شود.
آنهایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آنها ما حرفی نداریم که آنها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیده اند ...».
اما بر خلاف تلاش های مذبوحانه استعمار، زنانی در سایه پوشش و عفاف به صحنه اجتماع آمدند تا با ستمگران مبارزه کنند، از جمله:
«زینب پاشا، فرزند شیخ سلیمان، دهقان بی چیز، رهبر زنان تبریز، گروهی داشت با اسلحه های سرد و گرم در مجامع حاضر می شدند و مردم را به مبارزه تشویق می کرد. یک بار به جمع مردان گفت:
اگر شما مردان جرئت ندارید جزای ستم پیشگان را کف دست شان بگذارید، اگر می ترسید که دست غارتگران و دزدان را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید. ما جای شما با استکبار می جنگیم.»
2ـ دگرگونی ارزش ها
اسلام زن را در متن اجتماع به تلاش و کوشش خوانده اما با حُجب و رعایت پوشش اسلامی. اسلام حیا، وقار، متانت، شکوه گفتار و سلامت کردار را برای انسان ارزش دانسته است. اسلام، حجاب را جزئی از شخصیت زن تلقی می کند. وقتی این ارزش ها دگرگون شود و زن خودآرایی و نشان دادن زیبایی ها و خودنمایی را ارزش بداند، گرایش درونی به فسادآفرینی پیدا می کند.
3ـ الگوهای نادرست
انسان فطرتا الگوپذیر است. وی پیوسته به ارزش هایی باور دارد و می خواهد همواره از آنها الگو بسازد. مسئله الگو در اخلاق اسلامی و روانشناسی امروز جایگاه مهمی دارد. قرآن، پیامبر گرامی اسلام(ص) را به عنوان الگو و اسوه حسنه معرفی می نماید. پس انسان می خواهد خود را همانند الگوها سازد. قهرمان سازی و الگوآفرینی انحرافی برای زن در جهت زدودن هویت او، از برنامه های استعمار بوده است. این مسئله باید به طور جدی بررسی گردد.
4ـ خلاءهای درونی
انسان به سبب ناهنجاری های شخصیتی که دارد، همواره سعی در جبران کمبودها می نماید. کمبودهای عاطفی در دوران خردسالی، گاه در بزرگسالی (اگر راهنمایان درستی نباشند) انسان را دچار بحران های عمیق عاطفی و شخصیتی می کند. با بررسی چگونگی برخورد دختران و زنان در مسئله پوشش به این نتیجه می رسیم که برخی خودآرایی و خودنمایی را جزئی از شخصیت تلقی کرده و سعی در جایگزینی جاذبه های کاذب با آن را دارند.
طرفداران برهنگی و کشف حجاب، برای عدم پذیرش حجاب، دست به توجیه و استدلال می زنند و اشکالاتی مطرح کرده اند که موجب تردیدهایی گشته است که به طرح چند نمونه می پردازیم:
ـ برخی می گویند انسان چه زن و چه مرد، آزاد آفریده شده و آزادی، مفهوم مقدسی است که همگان طرفدار آنند، ولی حجاب و پوشش اسلامی، دست و پا گیر بوده و زنان را منزوی و پرده نشین کرده، در نتیجه از مواهب آزادی محروم بوده اند. می گویند: خداوند در نهاد بشر غرایز بسیاری از جمله «غریزه جنسی» نهاده است، که نباید آنها را سرکوب کرد، بلکه باید با کمال آزادی، این غرایز را اشباع نمود و گر نه موجب عقده و بیماری های روانی در افراد می شود.
ولی روشن است هر چیزی دارای حدی است. آیا انسان آزاد است که غذای مسموم بخورد یا نصف شب طبل بزند و همسایه ها را بیدار نماید؟.
قطعا آزادی دارای حد و مرز است. آزادی ای مقدس است که موجب ضرر و زیان و سلب آزادی و آسایش دیگران نشود.
2ـ می گویند: زنان نیمی از جامعه هستند و باید دوش به دوش مردان به کارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بپردازند. صحیح نیست که جامعه را از نیمی از نیروی انسانی خود محروم کرده و آنها را به انزوا کشید. حجاب عامل مهمی برای به انزوا کشیدن زنانی است که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند. حجاب دست و پا گیر بوده و زنان را از فعالیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... باز می دارد.
درست است که زنان نیمی از اعضای فعال جامعه هستند و باید در تمام صحنه ها تلاش داشته باشند، ولی پوشش اسلامی (حجاب) در حدی که آنان را از تلاش در صحنه های کار و فعالیت باز دارد، دست و پا گیر نیست، زیرا حجاب به معنی پرده نشینی نیست بلکه به معنی پوشش معقول است.
زن می تواند با لباس های بلند و پوشش کامل اسلامی به تلاش برای زندگی بهتر بپردازد و در مواردی که چادر لباس برتر و پوشش عالی تر است در صحنه ظاهر شود.
3ـ می گویند: حجاب و پوشش زن، موجب فاصله انداختن میان زن و مرد شده، مردان را به زنان حریص تر می کند و آتش تمایلات آنها را شعله ورتر می کند چرا که «الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِعَ؛
انسان نسبت به چیزی که از آن ممنوع شده، حریص است.»
این اشکال، نوعی مغالطه است، چون پوشش در اسلام به معنی محرومیت زن و مرد از اشباع غریزه از راه صحیح نیست تا موجب عطش بیشتر و ناهنجاری گردد. اگر آنچه که اسلام در مورد آسان گیری در ازدواج فرموده، اجرا شود، غریزه از راه صحیح اشباع شده و اشکالی پدید نمی آید.
برخی بر این گمان هستند که حجاب موجب سلب حق آزادی که حق طبیعی بشر است می شود و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. آنها می گویند: احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر است. هر انسانی چه زن و چه مرد می تواند آزاد باشد، حال تابع هر مذهبی باشد.
اجبار زنان به داشتن حجاب و محدود ساختن آنان، بی اعتنایی به حق آزادی ایشان و اهانت به حیثیت انسانی آن و در واقع ظلم فاحش به اوست! زن را اسیر و زندانی کردن به هیچ وجه نباید واقع شود و این ظلم است و باید از میان برود.
پاسخ شبهه:
در اسلام محبوس ساختن واسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه است که بر عهده زن نهاده شده است که در برخورد با نامحرم باید کیفیت خاصی از پوشیدن توسط زن مراعات شود. این وظیفه از جانب مرد به زن تحمیل نمی شود؛ همچنین با حیثیت و کرامت زن منافاتی ندارد؛ نیز تجاوز به حقوق او نیست و با حقوق طبیعی که خدا برای زن مقرّر کرده، در تضاد نمی باشد.
اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقیّد سازد که روش خاصی را در پیش بگیرند و طوری عمل کنند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی زندانی کردن یا بردگی نیست و منافی حیثیت زن و نفی آزادی وی نمی باشد. در کشورهای متمدن جهان نیز یک سری محدودیت ها وجود دارد مثلاً اگر مردی پا برهنه یا با لباس خواب از خانه خارج شود و حتی اگر با پیژامه بیرون آید، پلیس او را منع کرده و به عنوان عمل خلاف حیثیت اجتماعی وی را جلب و زندانی می کند.
پس هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی، افراد را ملزم می کند در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلاً با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی است و نه زندانی کردن و نه ضد حیثیت انسانی است، چنان که ظلم و ضد عقل نیست.
پوشیده بودن زن در حدودی که اسلام معین کرده، نه تنها موجب کاهش حیثیت اجتماعی او نیست بلکه موجب کرامت و احترام بیشتر زن می گردد زیرا او را از تعرض افراد فاقد اخلاق مصون نگه می دارد.
شرافت زن اقتضا می کند هنگامی که از خانه خارج می شود، متین و باوقار راه برود، نیز پوشش او به گونه ای باشد که موجب تحریک و تهییج دیگران نشود و عملاً مرد را به انحراف دعوت نکند. نباید زن به سخن گفتنش آهنگ خاصی بدهد که بیماردلان در او طمع کنند.
اسلام به زنان می گوید دو مسئله را رعایت کنید تا ایمن باشید:
ـ پوشیده باشید.
ـ به گونه ای راه نروید و سخن نگویید که تحریک آمیز باشد.
دستورها، به مصلحت زن است تا با امنیت بیشتر از خانه خارج شده و به آنجا برگردد.
جامعه موظف است امنیت را در تمام ابعاد مختلف فراهم سازد و بخش مهمی از آن به عهده زن است که با حفظ پوشش به آن جامه عمل بپوشاند. در سایه رعایت عفاف است که زن می تواند به راحتی وارد جامعه گردیده و فعالیت کند و خطری هم متوجه او نگردد.
کنار گذاردن زنان، نادیده گرفتن حضور فعال نیمی از جامعه می باشد. عدم استفاده از نظرات کاری آنان موجب انتقال مسئولیت شان بر نیمه دیگر جامعه می شود. هر گاه نیمه دیگر از این مهم به خوبی برنیاید، جامعه دچار رکود و ازهم پاشیدگی می شود.
اگر زنان با خودآرایی و فریبایی وارد جامعه شوند، جامعه به فساد و تباهی کشیده خواهد شد که ضرر آن بیشتر است چون جامعه را از درون متلاشی نموده، زمینه را برای تسلط دشمنان دین فراهم می آورد. پس چه باید کرد؟ از یک طرف نمی توان حضور نیمی از انسان ها را که می توانند بار سنگینی از جامعه بردارند نادیده گرفت، از طرف دیگر نباید جامعه را به فساد و تباهی کشاند آن هم با حضور هوس انگیز زنان.
راه حل این است که زنان با پوشش درست، هم جواز حضور در اجتماع را پیدا کنند و هم از فساد و تباهی جامعه جلوگیری شود.
زنان با استفاده از پوشش مناسب اسلامی و حفظ شئون خویش می توانند در تمام زمینه ها (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ...) وارد جامعه شده و بسیاری از امور را حتی بهتر از مردان انجام دهند.
اسلام با طرح پوشش زنان، جواز حضور آنان در جامعه را فراهم ساخته و با دستورهای حکیمانه و راهگشایی که در باره منش و روش زن ارائه داده است، از یک سو، از تباه شدن این نیروی عظیم و بی هدف رها شدن آن جلوگیری کرده، از سوی دیگر، از فساد گسترده و ناهنجاری هایی که از اختلاط زن و مرد ناشی می شود، جلوگیری کرده است.
همه افراد در مقابل سلامت جامعه مسئولیت دارند اما مسئولیت مهم تر و بزرگ تر بر دوش زن هاست. همان طور که از دامن زن، مرد به معراج می رود، می تواند بر عکس هم باشد، یعنی در صورت رواج فساد توسط زنان، جامعه به تباهی کشانده می شود.
میل به خودنمایی و خودآرایی در سرشت زن (بنا به مصالحی) نهفته است که باید در مسیر درست و هدفی والا قرار گیرد. اگر این میل در زن درست به کار گرفته شود ثمرات مطلوبی داشته و در جهت کمال او کارآمد خواهد بود و در فراهم آوردن محیطی مناسب همراه با زندگی اش سودمند خواهد شد. هیچ میل و گرایشی در انسان بی هدف و بی جهت قرار داده نشده است. اگر گرایش ها حد و مرزی نداشته باشند، فسادآفرین خواهند شد، و در ایجاد ناهنجاری در جامعه تأثیر خود راخواهند گذاشت. پوشش، مهم ترین عامل تعدیل و کاهش این میل می باشد. امام علی(ع) می فرمایند: «زَکاةُ الجمالِ، العفاف؛ زکات زیبایی، عفاف است.»
زیبایی زن یک نوع سرمایه است که باید بجا و درست مصرف شود. زکات این زیبایی، پوشش و عفاف است. امتناع از جلوه گری در مقابل نامحرم، موجب کنترل این غریزه و حفظ حریم شده، با خواهش های نفسانی زن و مرد مبارزه می شود. وقتی زن خود را در مقابل خواهش های نفسانی بیمه نمود و خویش را کنترل کرد، زمینه برای رشد تعالی زن فراهم می شود و موجب تهذیب نفس زن و به طور کلی اجتماع خواهد شد و زن می تواند جامعه را بسازد.
زن در شرافت و حقوق و شخصیتِ انسانی با مردان برابر است. پس نباید به او همانند یک کالای تبلیغاتی برای جلب مشتری نگاه کرد. حجاب عاملی است که جلوی این نگاهها را می گیرد؛ نیز مانع از هم پاشیدگی خانواده ها می شود. اگر به دستاوردهای درخشان قوانین اسلام توجه نمی کنیم، لااقل از ضرر و زیان خانمانسوز بی بند و باری عبرت بگیریم.
حجاب موجب جلوگیری از اشاعه فحشا و منکرات در جامعه می شود. چه بسیار خانواده هایی که بر اثر فساد متلاشی شده اند و چه بسیار کودکانی که به همین دلایل بی سرپرست گشته اند.
آمارهای تکان دهنده جرم و جنایت، و گسترش فساد بر اثر برهنگی و بی بند و باری جنسی می باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند:
«یَظْهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الاَزمِنَة نَسوَةٌ کاشِفاتٌ عاریاتٌ مَتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدِّینِ خارجاتٌ، فِی الفِتَنِ داخِلاتٌ، مائلاتٌ الی الشهواتِ، مُشرئاتٌ الی اللَّذاتِ، مُسْتَحِلاتٌ للمُحَرَّماتِ، فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛
در آخرالزمان که بدترین زمان هاست، زنان بی حجاب و برهنه آشکار می شوند که با زینت و آرایش بیرون می آیند. آنان از مرز دین خارج شده اند، و در فتنه ها وارد گشته اند، و به سوی شهوت ها تمایل و شتاب دارند. حرام ها را حلال می کنند و سرانجام در دوزخ گرفتار عذاب ابدی خواهند شد.»
زن مسلمان تجسم حرمت و عفت در جامعه است. حفظ پوشش، احترام نهادن به زن و محفوظ نگه داشتن وی از نگاههای ناپاک است. چنانچه زن حدود را رعایت نکند، هر بیماردلی در او طمع نموده و با نگاه آلوده اش حریم زن را می شکند. شخصیتی که باید سالم بوده و نسل سالم را تربیت نماید، تحت تأثیر دیده های آلوده به گناه، به طرف شهوت سوق داده شده، هویت خود را فراموش می کند و در چنگال بیماردلان و هوسبازان گرفتار می شود، چنان که از منش انسانیت سقوط کرده و به گرداب حیوانیت فرو می رود.
در مرد غریزه جنسی بسیار قوی می باشد که او را به شدت به زن علاقه مند می کند. اگر این غریزه کنترل و اشباع نگردد، موجب انحرافات و پیامدهای ویرانگر خواهد شد. اگر هیچ کنترلی در این غریزه نباشد، و مردان آزاد و بی بند و بار باشند، به چشم چرانی می پردازند. به دنبال چشم چرانی، ارتباط های نامشروع و فسادهای دیگر هویدا می شود.
از سوی دیگر، زنان میل به خودآرایی و تمایل به نمایش خود و ظرافت های بدن شان دارند و اگر عفت درونی و کنترلی نباشد، تا جایی پیش می روند که می خواهند عریان باشند.
اگر در جامعه ای عفت و پوشش توسط زنان رعایت نگردد، دود آن به چشم همگان خواهد رفت و زمینه سازی برای بسیاری از جرایم ایجاد خواهد شد. زن چون از ظرافت بیشتری برخوردار است در صورت واقع شدن در محیط بی قانون، که حاکمیت عقل و منطق در آن ضعیف باشد، مورد ستم قرار می گیرد. حجاب و پوشش مانند سدی است که جلوی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق زن را می گیرد.
اگر غریزه خودآرایی زنان مهار نشود، زن به سمت زرق و برق های کاذب، با پوشش های نامناسب می رود، که او را به سمت پوچی و بیهودگی زیستن می برد و سرانجامش جز گمراهی و تباهی و پاشیدگی کانون های گرم خانواده نیست
چه زیبا گفت یکی از روحانی ها
که اگه یه شیئ ارزش و ظرافت و زیبایی داشته باشه اونو داخل ویترین میزاریم یا در بالاترین جای امکان قرارش میدیم که دست کسی بهش نخوره چون برات با ارزشه بیشتر ازش مراقبت میکنی پس ای خواهران ارزشتون خیلی زیاد خیلی مراقب زیبایی های خودتون باشید خودتونو با چادری در یک بهترین ویترین قرار بدین...خواهش میکنم ...خواهش
شهید مطهری در مورد انواع پوشش می نویسد:
«استفاده زنان از روپوش های بزرگ که بر سر افکنده اند، دو جور بوده است: یک نوع صرفا جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است همان گونه که در عصر حاضر، بعضی از بانوان چادری را می بینیم که چادر داشتن آنها صرفا جنبه تشریفاتی دارد؛ با چادر هیچ جای بدن خود را نمی پوشانند، بلکه آن را رها می کنند. وضع چادر بر سر کردن شان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان نامحرم نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشم ها قرار بگیرند، امتناعی ندارند.
نوع دیگر بر عکس بوده و هست که زن آنچنان با مراقبت، جامه های خود را می گیرد، و آن را رها نمی کند که نشان می دهد که اهل عفاف و حفاظ است. خودبه خود دورباشی ایجاد می کند و ناپاک دلان را مأیوس می سازد.»(2)
در کل از این آیه نتیجه می گیریم که: زنان باید با پوششی گشاد و بزرگ، سر و سینه (بدن) را بپوشانند به گونه ای که مورد تهییج هوسبازان و مزاحمت آنان قرار نگیرند.
حجاب در زمان شاه صفی صفوی
زنان موقعی که از خانه خارج می شودند چهره ی خود را نشان مردان نمیدادند بلکه چادر سفیدی روی سر می انداختند که تمام بدن آنها را تا مچ پا می پوشاند و فقط صورت شکاف کوچکی دارد که از آن شکاف به زحمت جلوی خود را میتوانستند ببینند
درزمان فتح علی شاه
زنان ایرانی در زیر چادر مهارت عجیبی برای شناختن همدیگر دارند شگفت آن که وقتی از کنار هم می گذرند یقین دارند که در شناختن طرف اشتباه نکرده اند اما چه بسا مردانی که از کنار زنان خویش می گذرند بی آن که آن ها را بشناسند
در زمان محمد شاه قاجار
زنان ایرانی از منزل کم خارج میشدند.در کوچه ها هم با چادری که سر تا پایشان را مستور می کند می آیند و غیر ممکن است کسی آنه هرا ببیند.به روی سر پارچه ی سفیدی می اندازند که در مقابل چشمان چندین شبکه دارد با آن است که جلوی خود را میبینندوغیر ممکن است بگذارند چشم نامحرمی به صورتشان افتد.کفششان یک نوع پاپوش زرد سبزی است که نوکش برگشته وپاشنه اش باریک است.ساق پارادرشلواری گشاد یا چاقچور می کنند.گاهی در کوچه که مردی نگذرد روبند را به جهت استنشاق هوا پس می اندازند اما همین که مردی حتی شوهرشان ظاهر شود دوباره روبند را به روی صورت می اندازند.
در زمان ناصر الدین شاه قاجار
زن ها چادری به سر میکردند که از سر تا پایشان را می پوشانید و فقط چشم ها از پشت روبند توری ای که زیر چادر به صورت انداخته بودند پنجره ای به بیرون داشت... در خیابان که به زن های ایرانی میرسیدیم آن ها چشم از ما بر می گرداندند ورویشان راسخت می گرفتند.
زمان احمد شاه قاجار
زنان جامعه ی ایران را نه در روز می شود دید نه در شب وقتی هم از خانه بیرون می آیند در کالسکه ودرشکه های سربسته وهمراه با خواجه ها هستندو در خانه نیز فقط شوهر و پدر وبرادان را ملاقات می کنند
امروز این فضا را که همه ی زنان با عفت زندگی کنند قدر بدانید ...این نعمت بسیار بزرگی برای یک جامعه است...(مقام معظم رهبری)
مادربزرگ درجای همیشگی،روی تشکچه اش که همیشه روبه روی پنجره پهن بود نشسته بود.روزها که تنها بود تسبیح اش را تند تند می گرداند و صلوات می فرستاد و از پنجره بیرون را تماشا می کرد.
دیشب مادر بزرگ در همان جای همیشگیش نشسته بود و داشت برای مریم قصه می گفت و قصه ی او راست است.
مادربزرگ میگفت :
آن وقت ها که رضا خان بی دین،شاه بود دستور داده بود که زن هارا نگذارید با چادر از خانه بیرون بیایند.این بود که زن ها هم کمتر بیرون میرفتد یا اصلا نمیرفتند.اگر یک وقت زنی با چادر بیرون میرفت گیر صمد خان می افتاد که همیشه توی شهر دور میزد.صمد خان رئیس پاسبان ها که به آن ها آژان میگفتند.صمد خان روی اسب می نشست وبا آژان هایش توی کوچه ها دور میزد.مادربزرگ میگفت آن وقت ها شهر هنوز خیابان نداشت.جا هایی که الان آباده شده قدینا قبرستان بود.
مادر بزرگ تعریف میکرد که یک شب مادر مریم که آن موقعه هنوز دختر بود،مریض میشود.مادر بزرگ مجبور می شود از خانه بیرون برود تا حکیم را خبر کند .
پدر بزرگ هم به سفر رفته بود.
مادر مریم به مادر بزرگ میگوید بیرون نرود چون ممکن است به چنگ صمد خان بیفتد. اما مادر بزرگ قبول نمیکند.مادر مریم یگوید:پس با چادر نرو یک کلاه بگذار و موهایت را در آن بپیچ.
اما مادر بزرگ می گوید:اگر سرم هم برود چادرم را بر نمیدارم آن وقت می خواهی با چه آبرویی توی آن دنیا به صورت حضرت زهرا نگاه کنم؟به حضرت زینب (ع)چه جوابی بدهم؟بگویم از ترس صمد خان جلوی چشم نا محرم راست راست ،بی حجاب راه رفتم؟
نمی گوید تو از خدا نترسیدی از صمد خان ترسیدی؟
مریم پیش خودش فکر کرد اگر خودش به جای مادربزرگ بود چه میکرد؟یعنی حاضر میشد با چادر برود؟
مادر بزرگ از خانه بیرون میرود چند کوچه رو رد میکند تا به سر سه راهی حسینیه میرسد.
که یک دفعه مادر بزرگ دستپاچه میشود نمی داند چه بکند صمد خان با صدای بلند فریاد میزند بگیریدش.
وهمه شان با اسب به طرف مادر بزرگ می تازد.صمد خان با صدای ترسناکی داد می زند:از امر اعلی حضرت سر پیچی می کنی؟زنیکه ی امل ؟مادر بزرگ نمی داند چه بکند؟چادرش را محکم توی مشت هایش میگیرد.صمد خان از اسب پیاده می شود.صمد خان مادر بزرگ را میگیرد.مادربزرگ جیغ میکشد.تا شاید کسی به کمک او بیاید.صمد خان چادر را میگیرد و محکم می کشد اما مادر بزرگ چادر را رها نمیکند.صمد خان عصبانی میشود.فحش می دهدو چادر را میکشد اما مادر بزرگ محکم چادر را چنگ می کند چادر پاره میشود .
صمد خان خونش به جوش می آید با توم را از کمرش باز می کند وآن را بالا می برد و با تمام قدرتش به کمر مادر بزرگ می کوبد...
مردمی که از پشت بام ماجرا را تماشا می کرده اند بعدا می گویند:ماصدای شکستن استخوان مادربزرگ را شنیدیم و بعد دیدیم که مادربزرگ یا آخ دردناک کشید واز کمر دولا شد و بی سر و صدا روی زمین پهن شد....مردم میریزند مادربزرگ راکه بیهوش شده است پیش حکیم می برند.حکیم باشی می گوید:درد مادر بزرگ علاج ندارد دیگر تا آخر عمر نمی تواند راه برود برای همیشه زمین گیر میشود.
سوال اين است كه فلسفه و دليل امر به حجاب براي زنان چيست؟ چند پاسخ را ميتوان به اين سوال ارائه كرد:
قرآن موضوع پوشش و عفاف را مخصوص زنان نمیداند، بلکه معتقد است که ذات و سرشت انسان، اقتضای پوشش و حیا را دارد. و این محیط اجتماعی و القائات دینی ـ فرهنگی و یا سود جویانه نیست که شرم از برهنگی و خطا را باعث شده است. هرچند این عوامل در شکوفایی یا فرو کاسته شدن آن تأثیر دارند.
قرآن برای این که مفهوم فوق را بیان کند، برای انسان، مرحلهای را ترسیم کرده است که در آن مرحله انسان هنوز به فرهنگ، دین، روابط تولید و توزیع، مناسبات اجتماعی و رقابت و حس مالکیت و... دست نیافته است تا از آنها تأثیر پذیر باشد.
قرآن از زمان و مکانی یاد کرده است که انسان نخستین، در قالب یک مرد به نام آدم و یک زن به نام حوا، زندگي خود را بیهیچ دغدغه آغاز کرده بودند. در این فضای کاملاً طبیعی، آدم و همسرش به هر حال راهی را انتخاب میکنند که نتیجه آن فرو افتادن حجاب و آشکار شدن چیزهایی بود که آن را براساس ذات و سرشت انسانی خود، زشت میدانستند، و چون زشتی را احساس کردند، درصدد پوشاندن آن برآمدند:
«فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءاتهما و طغقا یخصمان من ورق الجنة»
«و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان [عورتشان] بر آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند.»
براساس روایتی، امام صادق (ع) میفرمایند:
«وقتی آدم و حوا از آن درخت خوردند، زیور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند.»
با اتکا به ذاتی بودن حیا و پوشش و عفاف، قرآن زنان و مردان را دعوت به عفت ورزی میکند با این تفاوت که عفتورزی مردان با کنترل بر شهوت و پرهیز از چشم چرانی حاصل میآید و حیای زن، با حریمگیریهایی که یکی از نمودهای آن پوشش تن است به دست میآید. میل فطری به پوشش، سبب شد که زنان صدر اسلام به خدمت پیامبر(ص) برسند و مشکلاتشان را در زمینهی رعایت نشدن پوشش مطرح کنند. بر این اساس، حکم حجاب برای آنان وضع شد و آنان از این دستور حکیمانهی الهی استقبال کردند. دلیل این ادعا، گزارشی است که عایشه از استقبال زنان از آیات حجاب ارائه کرده است:
«من برتر از زنان انصار ندیدم. همین که آیات سوره احزاب نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با جلبابهای مشکی میپوشاندند، گویی کلاغ روی سران نشسته است.»
یکی دیگر از دلایل تأکید قرآن بر پوشش، میل به خودنمایی زنان است. همین میل است که سبب میشود زنان به لباسهاب بدن نما و آرایشهای تحریک کننده روی آورند. اگر این میل کنترل نشود، فساد آفرین خواهد بود. پوشش مهمترین عامل تعدیل این میل است.
زنان از نظر روانی، به خودنمایی و ظاهر شدن در برابر مردم تمایل دارند و این میل روانی، آنان را به سمت نشان دادن خود و زینتهایشان به دیگران میکشاند.
اسلام برای کنترل این میل درونی، مسئله پوشش در عرصههای عمومی را مطرح و برای پاسخگویی مناسب به این میل، زنان را به داشتن زینت و آرایش در عرصههای خصوصی تشویق کرده است. طرح حجاب و پوشش در آموزههای دینی، هرگز به معنای نادیده انگاشتن نیاز طیبعی و اصیل زنان به خود آرایی نیست. بارها در روایتها دیدهایم که بر ضرورت پرداختن زنان به زینت و آراستگی تأکید شده است.
پیامبر اکرم (ص) به بعضی از همسرانشان که به آراستگی خود توجه نداشتند، میفرمود: «چرا ژولیده هستی و به دلیل سرمه نکشیدن، چشمت سفید شده و چرا خضاب نمیکنی و موهای خود را رنگ نمیکنی؟»
امام باقر (ع) میفرماید: «سزاوار نیست که زن خودش را معطل کند (از برخی زیور آلات استفاده نکند) هر چیز آویختن گردنبندی به گردنش باشد.»
در روایات متعدد، خوش بو کردن زن، آراستن ناخن، توجه به زیبایی چهره و رنگ موی زن از یک سو و لزوم آراستگی شوهر برای زن از سوی دیگر مورد توجه قرار گرفته است که مجموعه این روایات، از توجه اسلام به این نیاز زن حکایت دارد. شارع مقدس با وضع حکم شرعی حجاب برای زنان، قصد تعدیل نیاز به خود آرایی و تبرج را دارد. افزون بر آن در دین، حکم پوشش، به حضور در عرصه عمومی اجتماع مربوط است و به زنان اجازه داده شده است در محافل خصوصی و مکانهایی که نامحرم وجود ندارد، لباسهای رنگین و زینت استفاده کنند. حتی به پدران و همسران سفارش شده است وسایل آرایش و آراستگی زنان را تأمین کنند. در سیرهی امام علی (ع) آمده است که حضرت، همسر و فرزندان خود را با طلا و نقره میآراست.
خداوند در سورهی مبارکهی احزاب ـ که نخستین سورهای است که از موضوع حجاب سخن گفته است. ـ سه فرمان دربارهی حجاب داده است که گونههای مختلف حجاب را بیان میکند و دو فرمان آن بیش از همه متوجه شخص پیامبر (ص) و خانوادهی آن حضرت و در گام بعدی، متوجه مؤمنان و جامعهی اسلامی است.
در یک فرمان از این دستورهای سهگانه، خدا از پیامبر (ص) خواسته است تا همسران و دختران خود و نیز همسران اهل ایمان را، به عبارت و حفظ نوعی از پوشش دعوت کند تا از این رهگذر مورد اذیت قرار نگیرند:
«... قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن...»
«اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند.»
در این آیهی شریفه ـ بی آن که خداوند، حد و اندازه و ریز مسائل حجاب و پوشش را بیان کند ـ دستور میدهد که پوشش و فرو انداختن چادر یا روسریهای خانوادهی پیامبر (ص) و سایر مؤمنین به گونهای باشد که مانع جلب نگاهها و آزارها شود.
در سورهی مبارکهی نور، بخش دیگری از پوشش و حجاب را برای بانوان مسلمان یادآور شده است:
«ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و یضربن بخمرهن علی جیوبهن»
«و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند.»
در اينكه مقصود از «زينت» چيست، تفاوتهايي در ديدگاههاي مفسران به چشم ميآيد، چنانكه
بعضى زينت پنهان را به معنى زينت طبيعى (اندام زيباى زن) گرفتهاند، در حالى كه كلمه «زينت» به اين معنى كمتر اطلاق مىشود.
بعضى ديگر آن را به معنى «محل زينت» گرفتهاند، زيرا آشكار كردن خود زينت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهايى مانعى ندارد، اگر ممنوعيتى باشد مربوط به محل اين زينتها است، يعنى گوشها و گردن و دستها و بازوان.
بعضى ديگر آن را به معنى خود «زينت آلات» گرفتهاند، ولي در حالى كه روى بدن قرار گرفته، و طبيعى است كه آشكار كردن چنين زينتى توام با آشكار كردن اندامى است كه زينت بر آن قرار دارد.
به گفته برخي محققان حق اين است كه ما آيه را بدون پيشداورى و طبق ظاهر آن تفسير كنيم كه ظاهر آن همان معنى سوم است و بنا بر اين زنان حق ندارند زينتهايى كه معمولا پنهانى است آشكار سازند هر چند اندامشان نمايان نشود و به اين ترتيب آشكار كردن لباسهاى زينتى مخصوصى را كه در زير لباس عادى يا چادر مىپوشند مجاز نيست، چرا كه قرآن از ظاهر ساختن چنين زينتهايى نهى كرده است.
دستور دوم خداوند دربارهی حجاب، به شیوهی مخصوصی از سخن گفتن و کارکرد آن در تعامل اجتماعی زنان، نظر دارد و بی آن که از واژهی حجاب استفاده کند:
«... فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا»
«... پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوييد »
آیهی شریفه ـ با پیش فرض مشروعیت و روا بودن اصل سخن گفتن زن با مرد نامحرم ـ سخن گفتن زنان با مردان نامحرم را به دو گونه تقسیم کرده است؛ قسم نخست، سخن گفتن معمولی و متعارف است که در آن هیچ تغییری در آهنگ و طنین صدای زن، رخ نمیدهد و نیز واژهی مورد استفاده از واژههای معمول و متعارف فراتر نمیرود و قسم دوم؛ اینکه سخن گفتنی که در آن واژهها به گونه خاصی لطیف و تحریک آمیز انتخاب شده و یا با لحن و طنین خاصی ادا میشود. قرآن کریم، از شیوهی دوم، نهی کرده است و دلیل آن را چنین بیان کرده است که سخن گفتن متعارف و معمولی از طمع و انگیزش هوس افراد مریض و بیمار دلی که با احساس هر نشانه و زمینهای، در پی بهرهجویی و کامجویی برمیآیند، جلوگیری میکند.
پارهای از رفتارها در تعامل و معاشرت زنان و مردان چنان است که پیامهای ویژهای را در دو سوی طهارت و پاکی و یا انحراف و آلودگی، برای طرف مقابل به همراه دارد.
در قرآن کریم نمونههایی از این گونه رفتارها یاد شده و مسلمانان به ویژه بانوان مسلمان ـ که شیوههای رفتاری آنان حساسیت بیشتری را سبب میشود ـ دستور داده شده که از چنان شیوههای رفتاری بپرهیزند. که از جملهی آنها «خودنمایی» است.
«ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی...»
«و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد.»
علامه طباطبایی در توضيح معنای «تبرّج» میفرماید:
«تبرّج، خود را نشان دادن برای مردم است، بدان سان که ساختمانهای رفیع در چشم بینندگان، خودنمايی میکنند.»
براین اساس، زنان مسمان باید در معاشرتها و رفتارهای خود چنان رفتار کنند که نگاه هوس آلود دیگران را جلب نکرده و زمینهی مزاحمت و فساد، فراهم نیاید.
تعداد صفحات : 2