سوال اين است كه فلسفه و دليل امر به حجاب براي زنان چيست؟ چند پاسخ را ميتوان به اين سوال ارائه كرد:
قرآن موضوع پوشش و عفاف را مخصوص زنان نمیداند، بلکه معتقد است که ذات و سرشت انسان، اقتضای پوشش و حیا را دارد. و این محیط اجتماعی و القائات دینی ـ فرهنگی و یا سود جویانه نیست که شرم از برهنگی و خطا را باعث شده است. هرچند این عوامل در شکوفایی یا فرو کاسته شدن آن تأثیر دارند.
قرآن برای این که مفهوم فوق را بیان کند، برای انسان، مرحلهای را ترسیم کرده است که در آن مرحله انسان هنوز به فرهنگ، دین، روابط تولید و توزیع، مناسبات اجتماعی و رقابت و حس مالکیت و... دست نیافته است تا از آنها تأثیر پذیر باشد.
قرآن از زمان و مکانی یاد کرده است که انسان نخستین، در قالب یک مرد به نام آدم و یک زن به نام حوا، زندگي خود را بیهیچ دغدغه آغاز کرده بودند. در این فضای کاملاً طبیعی، آدم و همسرش به هر حال راهی را انتخاب میکنند که نتیجه آن فرو افتادن حجاب و آشکار شدن چیزهایی بود که آن را براساس ذات و سرشت انسانی خود، زشت میدانستند، و چون زشتی را احساس کردند، درصدد پوشاندن آن برآمدند:
«فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءاتهما و طغقا یخصمان من ورق الجنة»
«و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان [عورتشان] بر آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند.»
براساس روایتی، امام صادق (ع) میفرمایند:
«وقتی آدم و حوا از آن درخت خوردند، زیور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند.»
با اتکا به ذاتی بودن حیا و پوشش و عفاف، قرآن زنان و مردان را دعوت به عفت ورزی میکند با این تفاوت که عفتورزی مردان با کنترل بر شهوت و پرهیز از چشم چرانی حاصل میآید و حیای زن، با حریمگیریهایی که یکی از نمودهای آن پوشش تن است به دست میآید. میل فطری به پوشش، سبب شد که زنان صدر اسلام به خدمت پیامبر(ص) برسند و مشکلاتشان را در زمینهی رعایت نشدن پوشش مطرح کنند. بر این اساس، حکم حجاب برای آنان وضع شد و آنان از این دستور حکیمانهی الهی استقبال کردند. دلیل این ادعا، گزارشی است که عایشه از استقبال زنان از آیات حجاب ارائه کرده است:
«من برتر از زنان انصار ندیدم. همین که آیات سوره احزاب نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با جلبابهای مشکی میپوشاندند، گویی کلاغ روی سران نشسته است.»
یکی دیگر از دلایل تأکید قرآن بر پوشش، میل به خودنمایی زنان است. همین میل است که سبب میشود زنان به لباسهاب بدن نما و آرایشهای تحریک کننده روی آورند. اگر این میل کنترل نشود، فساد آفرین خواهد بود. پوشش مهمترین عامل تعدیل این میل است.
زنان از نظر روانی، به خودنمایی و ظاهر شدن در برابر مردم تمایل دارند و این میل روانی، آنان را به سمت نشان دادن خود و زینتهایشان به دیگران میکشاند.
اسلام برای کنترل این میل درونی، مسئله پوشش در عرصههای عمومی را مطرح و برای پاسخگویی مناسب به این میل، زنان را به داشتن زینت و آرایش در عرصههای خصوصی تشویق کرده است. طرح حجاب و پوشش در آموزههای دینی، هرگز به معنای نادیده انگاشتن نیاز طیبعی و اصیل زنان به خود آرایی نیست. بارها در روایتها دیدهایم که بر ضرورت پرداختن زنان به زینت و آراستگی تأکید شده است.
پیامبر اکرم (ص) به بعضی از همسرانشان که به آراستگی خود توجه نداشتند، میفرمود: «چرا ژولیده هستی و به دلیل سرمه نکشیدن، چشمت سفید شده و چرا خضاب نمیکنی و موهای خود را رنگ نمیکنی؟»
امام باقر (ع) میفرماید: «سزاوار نیست که زن خودش را معطل کند (از برخی زیور آلات استفاده نکند) هر چیز آویختن گردنبندی به گردنش باشد.»
در روایات متعدد، خوش بو کردن زن، آراستن ناخن، توجه به زیبایی چهره و رنگ موی زن از یک سو و لزوم آراستگی شوهر برای زن از سوی دیگر مورد توجه قرار گرفته است که مجموعه این روایات، از توجه اسلام به این نیاز زن حکایت دارد. شارع مقدس با وضع حکم شرعی حجاب برای زنان، قصد تعدیل نیاز به خود آرایی و تبرج را دارد. افزون بر آن در دین، حکم پوشش، به حضور در عرصه عمومی اجتماع مربوط است و به زنان اجازه داده شده است در محافل خصوصی و مکانهایی که نامحرم وجود ندارد، لباسهای رنگین و زینت استفاده کنند. حتی به پدران و همسران سفارش شده است وسایل آرایش و آراستگی زنان را تأمین کنند. در سیرهی امام علی (ع) آمده است که حضرت، همسر و فرزندان خود را با طلا و نقره میآراست.