loading...
حجاب اسلامی
فاطمه ها بازدید : 10 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)



زن یک "انسان"است.در مقابل مکاتب ودیدگاههایی که زن رادارای طبیعت شیطانی می دانند .بیان که "زن دارای طبیعت الهی " است.خط بطلان بر این نظریه می کشد. اما در مقابل این گروه کسانی وجود دارند که زن را تا این اندازه پایین نمی آورند برعکس زن را بالا می برند تا ازجسم وجان اوبه عنوان کالا برای رسیدن به مقاصدشان استفاده کنند تا جایی که با شعار آزادی زن از جسم وجان او استفاده می برند.برای تبلیغات از تصاویر زنان عریان ونیمه عریان در فروش بیشتر واز جاذبه وزیبایی اوبرای جلب مشتریان بیشتر بهره می گیرند.
در واقع اینان به ظاهر زن را بالا برده اند ولی در حقیقت اورا به ذلت کشانده اند. دراین نگاه زن صرفا یک کالای جنسی است.

مقام ولایت تاکید می کنند که زن موجودی "مکرم" "عزیز" "عظیم" و"آزاد" است که "دارای غارزش"ویژه است واز این رو او دارای"شان والایی" می باشد.این ها همه مایه ی سکونت وآرامش است اما نه برای هر مردی که فقط برای همسر خود باید باشد.

باید دانست که زن دارای "گستره ی رشد وتکامل معنوی وانسانی بی نهایتی"است وبرای این که هم خود وهم خود وهم محیط پیرامونش را به طرف معنویت /پیشرفت/وعلوم قامات علمی وعملی سوق دهد توانایی های بالقوه ای دارد.آری او به بالاترین مقامی که یک انسان می تواند به آن برسد دست می یابد.

اما در این میان یک نکته حائز اهمیت است که کار کردن زن نباید منافاتی با کرامت وارزش معنوی وانسانی او داشته باشد به طوری که زن به واسطه ی کار خود مجبور به تواضع وخشوع در برابر نامحرمان گردد ودر یک کلام ذلیل شود:زیرا اسلام به زن عظمت داده وراضی به ذلت زن در هنگام کار کردن او نیست.

به طور کلی حضرت امام خامنه ای (رضوان الله علیه)در این زمینه می فرمایند:

عظمت زن به این نیست که بتواند چشم مردها را هوسرانان را به خودش جلب کند این افتخاری برای یک زن نیست .این تجلیل زن نیست .این تحقیر زن است.عظمت زن آن است که بتواند حجب وحیا وعفاف زنانه را که خدا در جبلت زن ودیعه نهاده است حفظ کند.

فاطمه ها بازدید : 10 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)
آیـــــا مــی دانـیــــد . . .

عــدد ابـجــــد کـلـمـــــه حجــــاب چـیـسـتـــــــ؟

(
ح + ج + ا + ب = 8 + 3 + 1 + 2 = 14 )

شـایــــد یـکـــــ تـعـبیــــر ایــن بـــاشـــد کــــه

حـجــــابـــــ سفــــارش چهـــــارده مـعصــــوم استـــــ . . .

چـــه تعبیــــر زیبـــــایــی
فاطمه ها بازدید : 9 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

 

در روانشناسی رنگها می خوانیم که"سیاه نمایان گر مرز مطلق است"لذا آنکه سیاه می پوشد،می خواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است.اما اینکه این مرز برای چیست،در موقعیت های مختلف ممکن است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم وعزا می پوشند،برای آنکه نشان دهند بین آنها وعزیزانشان فاصله افتاده ومرز زندگی آنها را از هم جدا کرده است ویا برای آنکه نشان دهند در حریم خانه وخانواده ی آنها حادثه ای رخ داده که انجام برخی از کارهای معمولی که سایر خانواده ها انجام می دهند برای آنها میسر نیست.

اما گاهی هم سیاه می پوشند نه برای عزا وماتم ،بلکه برای مشخص کردن مرزها وحریم های اجتماعی وحجاب یک خانم مسلمان یا چادر سیاه از این دسته است.

وقتی که خانمی چادر مشکی به سر میکند وبا وقار ومتانت تمام قدم به عرصه اجتماع میگذارد با این نحوه پوشش میخواهد نشان دهدکه هر کسی حق ندارد به این حریم پاک ومقدس وخصوصی وارد شود.این حریم،حریم حرمت،حیا واحترام است.نه جای هرزگی ،آلودگی وهوسبازی.

 

در واقع او با حجاب مشکی وچادر سیاه بین خود ومردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجادمیکند.اوبا این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود میخواهد نگاه تیز وبرنده ی هرزگی وابتذال را بشکند ونگذارد در حریم عفاف،پاکی ونجابت او نامحرمی وارد شود وحرمت او را از بین ببرد.

 

لذا چادر مشکی به منزله حرمت واحترام است.مرز ادب،کرامت،حیا وعفت است.مرز آداب است ونشان میدهدکه در این محدوده باید حریم نگه داشت وبه صاحب حرم با دیده احترام وادب نگریست.

 

از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه سیاهی را می بیند دیگر چندان رغبتی به نگاه کردن پیدا نمیکند وخود به خود نظر برمیگرداند.نگاه به رنگ های روشن چشم را باز رغبت ومشاهده وتمرکز بر دیدن را چند برابر میکند.به عبارت دیگر از دیدگاه روانشناسی رنگ ها،با نگاه به رنگ های تیره به ویژه رنگ سیاه که بی رنگی مطلق است تقریبا تمام رغبت ها از بین می رود.

بنابراین باید به روانشناسی و جامع نگری زن ایرانی آفرین گفت که برای حفظ حرمت ،عفت وپاکدامنی خود وهمچنین پاسداری از مرزهای خود وجامعه اش وبرای سالم سازی محیط  اجتماعی خویش بهترین حجاب یعنی چادر ومناسب ترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است.

زنان ودختران نجیب ایرانی برای حفظ حرمت واحترام خود وبرای سالم سازی محیط اجتماعی خویش وبرای دور نگه داشتن خود وجامعه از آلودگی ها وقتیکه از خانه بیرون می آیند چادر مشکی بر سر میکنند وپس از انجام کارهای روزمره و ضروری خود باقلبی آرام وفکری آزاد وسالم وقتیکه به خانه برمیگردند یا در محیطی که از نگاه های مشکوک وآلوده به دوراست قرار میگیرند چادر مشکی را از سر برمی دارند ودر حدود مرزها ومملکت خویش با پوشیدن بهترین لباس ها وجذاب ترین رنگ ها ،طراوت ،زیبایی وشادابی خود را برای اهل خانه ،برای همسروهمدم ومنس خویش به نمایش میگذارند وبه محیط خانه  صمیمیت وصفا وآرامش می بخشند وبه شریک زندگی خود ویا به والدین خود با کمال سرافرازی وصداقت اعلام میدارند که امانت وجودم را درصیانت صدف محکم چادر مشکی بدون دستبرد نگاه های آلوده به خانه برگردانده ام ومنتظر دریافت نگاه های گرم ومحبت آمیز صاحبان حرم خود هستم.

علم روانشناسی میگوید : " سیاه به معنای (نه) بوده ونقطه مقابل (بله)یعنی سفید است "

بااین نگاه باید گفت :آنکس که در مقابل نامحرم سیاه میپوشد در واقع میخواهد به او"نه"بگوید وآنکس که رنگ سفید،رنگارنگ وجذاب می پوشد راه نگاه ها را به سوی خود بازمیگذارد ودر واقع خواسته یاناخواسته خود را در معرض نگاه های هرزه وآلوده قرار میدهد ووسیله آلودگی وانحراف خود وجامعه رافراهم می کند.

ماکس لوشر متخصص در روانشناسی رنگها معتقداست :"سفید به صفحه خالی می ماند که داستان را باید روی آن نوشت ولی سیاه نقطه پایانیست که در فراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد"

بنابراین زنی که در برابر نامحرم در بیرون از خانه لباس سفید ورنگارنگ می پوشد،از ایمنی کمتری برخوردار است ولی زنی که چادر سیاه می پوشد حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است ونشان می دهد که اینجا نقطه پایان نگاه های نامحرمان است ودر فراسوی این پوشش جایی برای نفوذ نگاه ها ونیت های ناپاک نیست .درجای دیگری در بحث روان شناسی رنگ ها میخوانیم که:"سیاه نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایی بوده...واز تاثیر قوی برهر رنگی که در همان گروه قرار گرفته باشد برخوردار است وخصلت آن رنگ را مورد تاکید واهمیت قرار میدهد"

از این رو کسی که چادر مشکی می پوشد ،می خواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه ونمای خود را نفی کند وخود را از نگاه های دیگران دور نگه دارد .رنگ مشکی چادر او نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهاییست.یعنی چادر مشکی به نگاه های نامحرم می گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد ومن کاملا از شما منصرف وروی گردانم وبه دیگران میگوید که نگاه شما به سوی من جز ضرر برای خودتان ومن حاصل دیگری ندارد.

وقتی رنگ مشکی در کنار رنگ دیگری قرار میگیرد تاثیر آن رنگ را تقویت کرده ،خصلت آن رنگ را مورد تاکید واهمیت قرار می دهد.به عنوان مثال اگر لباس سیاهی در کنار یک پنجره رنگین آویزان باشد،هر بیننده ای که به آنسو بنگرد نگاه او بطرف پنجره جلب خواهد شدوبه لباس توجهی نخواهد کرد.این امر بخاطرآنست که رنگ سیاه لباس خاصیت خود را نفی کرده ودر عوض خاصیت رنگ پنجره را تقویت نموده است.

به همین علت وقتی خانمی چادر مشکی به سر میکند ودر خیابان راه میرود ،ناظری که از دور به او واشیا فراوان رنگی اطراف مثل اتومبیل ها،مغازه ها وغیره(مانند خانمی که با لباس رنگارنگ در اجتماع حاضر شده است)نگاه میکند،بی اختیار اشیا وپوشش رنگی نظر او را به خود جلب کرده ودربسیاری اوقات شخص بیننده اصلا به آن رنگ مشکی توجه نکرده ورد میشود وبانوانی که میخواهند به بهترین نحو عفت وپاکدامنی خودرا حفظ کنند وتیرهای زهر آلود نگاه غیرخودی را دفع کنند ،حجاب برتر یعنی چادر را برگزیده اند.بنابراین بهترین حجاب زنان در بیرون از خانه ودر محیط اجتماع وبطورکلی در برابر نامحرمان چادر مشکی ست که علم روان شناسی نیز آن را تایید میکند

 

فاطمه ها بازدید : 44 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

:چطوری شد حجاب رو قبول کردین؟دوست دارم بهم بگین

سهیلا آرین: این اسماعیل من بود،این اسماعیل بزرگ من بود، ذبحش کردم.با کمک خدا. ولی می دونین با چه کمکی؟ که تو چهل روز از گناه دوری کنی، بقیه شو من می کنم،سهیلا. خداوند، طبق یه روایت فک می کنم،چهل روز دوری از گناه باعث می شه برات ملکه بشه. و من این طور حجاب رو از خدا خواستم ازش.آماده بودم هر قیمتی بپردازم ولی نزارم ...

 

 

 چی از لحاظ حسی بهتون اضافه شد وقتی حجاب رو انتخاب کردید؟

سهیلا آرین: حس کردم صاحب دارم( اشاره به بخشی از سخنان حجت الاسلام قرائتی).وقتی خداوند گل وجود منو می چلوند، اینطوری انی جاعل فی الارض خلیفه، دوست دارم به اون برسم. دوست دارم در مقابل این همه نعمت هایی که خداوند به من داده،  اقلا بندگیشو بکنم. چون واقعا تا اون لحظه که من اون نوار رو شنیدم، فهمیدم که زندگی نکردم.زندگی نکردم چون بندگی نکردم.ما خیلی الگوهای زیبا تو اسلام داریم.زینب یک زن کامل،فاطمه (س) یک الگوی کامل،ولی چون نمی شناسیمشون ازشون استفاده نمی کنیم. چون آگاهی به علم امام علی (ع) نداریم.چون حق و حقوق گفته های حجاب رو تو گفته های امام صادق(ع) بلد نیستیم که چی عورت حساب میشه، این حقوق رو به خودمون زحمت نمی دیم که بریم پیدا کنیم، الگوها رو بشناسیم حرفها رو بشناسیم که بتونیم استفاده بکنیم.من هیچ احساس محدودیتی نمی کنم با انتخاب حجاب، احساس می کنم که یک قدم از زمین بالاتر رفتم.

روزی تو آمریکا دفعه ی اول که با حجاب برگشتم(رفتن به آمریکا)دوستان اومده بودن دیدن ما، یکی از دوستان، فامیلای شوهر وقتی من سینی نوشیدنی رو تعارف می کردم،در حضور چندین نفر به من گفت: نمی خورم سهیلا سینی رو پس زد.این چیه رو سرت گذاشتی؟

و من همون لحظه سینی رو گذاشتم روی میز، دستم نابگاه(به طور غیرارادی) رفت روی سرم و گفتم اینو میگی؟ این تاج بندگی منه، این حجاب منه، این لغت اصلا تو vocabulary من نیست.تو زبان من نیست. تاج بندگی من به عنوان یک زن شیعه مسلمان اصلا تو کلام من نبود. چهار سال بعد که گذشت، خداوند فرمودند :فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ (2)

 

خانم سهیلا آرین :

همان اوّلین روزی که حجاب را انتخاب کردم،دعا کردم که خدایا اگر یک روزی خواستی این حجاب دو مرتبه از سر من برداشته شود،آن روز را آخرین روز عمر من قرار بده که دیگر اقلاً با جهل از این دنیا نروم. هر روز دعا می کنم که مرا ثابت قدم نگه دارد. نفس من 24 ساعته در دستم است. قلاده اش را گرفته ام

« حجاب تاج بندگی من است

 

فاطمه ها بازدید : 13 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

 

سوال: آیا در قرآن آیه ای در زمینه ی حجاب و پوشش بانوان وجود دارد؟

 

جواب: قرآن در دو سوره ی  احزاب و سوره ی نور، آیاتی در زمینه ی حجاب و پوشش بانوان دارد.

 

سوال: آیا بهتر نیست حجاب در کشور ما اختیاری باشد نه اجباری ؟

 

جواب:  برخی از دستورات را ولو از روی اجبار هم شده باشد باید به اجرا گذاشت و نمی توان تنها به عقیده و میل مردم

 

 اکتفا کرد. اگر چنین باشد، لحظه ا ی فکر کنید چه قدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روی اعتقاد از رشوه

 

گرفتن، شراب خوردن و ریا گرفتن احتراز نمایند. در هر کشور یک سلسله دستوراتی است که به اجبار به اجرا می گذارند

 

 و نمی توان انتظار داشت همه ی مردم با میل و رغبت خویش وظایف خود را انجام دهند.

 

سوال: چرا مقدار پوشش بدن زنان باید بیشر از پوشش مردان باشد؟

 

جواب: تحقیقات علمی درباره ی تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک ها ی

 

چشمی حساس تر از زنان می باشند.

 

تجربه های علمی نشان می دهد که آن انداز که مرد از نگاه کردن به تن و اندام زن تحریک می شود،از مشاهدهی مرد

 

تحریک نمی شود.

 

در روانشناسی جنسی نیز ثابت شده است که تمامی سطح بدن زن برای مرد محرک است اما در زنان چنین نیست.

 

دین مقدس اسلام نیز متناسب با ویژگی ها و تفاوت های تکوینی زن و مرد،احکام و تعالیم نورانی خود را تشریع کرده

 

است.مثلاً برای حفاظت مردان از مفاسد ناشی از حساسیت بیشتر آنها را به مراقبت و کنترل بیشتر چشم در مواجهه با نا

 

محرم مامور کرده است.

 

در حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده است

:

خداوند نگاه کردن به موهای زنان را حرام کرده؛ زیرا نگاه شهوت انگیز مردان باعث تهییج جنسی و فساد می شود.

 

و لذا خداوند آن ها را به حجاب و پوشش بیشتر در مواجهه با مردان نا­­محرم دستور داده است.

 

 

سوال: چرا خواستگار دختران بد حجاب بیشر از افراد باحجاب است؟

 

جواب: اولاً همیشه چنین نیست که خواستگار دختران بد حجاب بیشتر باشد؛ ثانیاً خواستگار زیاد دلیل بر خوب بودن افراد نمی شود چه بسا افرادی که خواستگار زیاد داشته­اند و سرانجام همسر مناسبی نصیب شان نشده است.

قرآن می فرماید چه بسا شما چیزی را دوست ندارید،ولی خیر شما درآن قراردارد و بسا چیزی را دوست دارید، ولی برای شما شر باشد از کجا معلوم آنکه با بد حجابی و دلربایی خواستگاران زیادی را برای خود جذب نموده در واقع برای او شر نباشد.

خداوند برای افراد مومن و پاکدامن افرادی متناسب با آن ها،و افراد خبیث برای افرادخبیث.ثانیاً خواستگاران زیاد برای برخی از دختران مربوط به شرایط خانوادگی و اجتماعی و امتیازات فردی آن ها می شود نه به خاطر بد حجابی آنان

 

واينك چند سوال ديگر


1)بی حجابی خانمها چه ضرری برای دیگران دارد؟
2)آیا لزوم پوشیدن بانوان درقرآن مطرح شده است؟
3)چه انگیزه ای میتواند برای حفظ پوشش وجودداشته باشد؟ و به عبارت دیگر فلسفه و حکمت پوشش چیست؟
4)چرا به مردان نمی گویند نگاه نکنید، تازنان مجبور نباشند خودرا بپوشانند؟
5)چرا مردان مجازند هرکاری بکنند و هرگونه لباس بپوشند، اما زنان باید پوشش را رعایت کنند؟
6)درست است که من پوشش را رعایت نمی کنم و باآرایش و لباسهای شیک بیرون می آیم، اما قصد ترویج انحراف وفساد راندارم.
7)بابودن بی حجابهای فراوان که درهرحال اثر خودرا می گذارند، رعایت کردن و نکردن من چه تفاوتی دارد؟ خونسرداگر همه زنان آزاد باشند، مسئله طبیعی و عادی میشود.
9)چراحتی یک تار موی خانمها نبایدآشکار باشد؟یک تار مو چه ضرری دارد؟
10) چرا یک خانم وقتی در یک خانه خلوت هم نماز می خواند باید پوشش را رعایت کند؟

پاسخ سوال اول:بی حجابی خانمها چه ضرری برای دیگران دارد؟

پاسخ این سوال رابا سخن یکی از بزرگان آغاز می کنم که می گوید: اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد.اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد.برخلاف سیستم غربی عصرحاضر که کار و فعالیت رابالذت جوییهای جنسی به هم می آمیزد.اسلام میخواهد این دو محیط راکاملاً ازیکدیگر تفکیک کند.( مسئله حجاب/شهید مطهری/ص68)

بنظر تو اگر محیط کار،درس،تحقیق،آزمایش و تولید کالاهای مختلف خالی از زمینه های وسوسه ی شیطان و دور از نگاههای آلوده و سخنهای غرض آلود باشد میزان موفقیت بیشتر است یا هنگامیکه توجه هر کسی در این محیط ها به جنس مخالف باشد؟
نداشتن پوشش مناسب بانوان و مهار نکردن نگاه آقایان و اختلاط زن و مرد در محیط های مختلف فعالیتهای اجتماعی بقدری آثارزیانبار دارد که اگر کمی درآنها دقت شود، قطعاً هیچ زن و مرد متعهد و دلسوز جامعه حاضر نیست به چنین وضعی راضی شود.

خواهرم من یقین دارم توهم اگر درآنچه برایت می نویسم دقت کنی و متوجه شوی باعدم رعایت پوشش مناسب چه صدمات جدی و مهمی به افرادو جامعه وارد میشود، هرگز حاضر نیستی دراین جرائم سهیم باشی،من بطور خلاصه برخی از ضررهای رعایت نکردن پوشش بانوان را برایت مینویسم:
الف) برهم خوردن آرامش روانی

هنگامیکه مردان و زنان در جامعه باحالتی برانگیزاننده ظاهر و هر لحظه با صحنه ای وسوسه گر مواجه شوند، هوسها و امیال در افراد جامعه بیدار شده و ازآنجا که نفس انسان بارسیدن به یک هوس سیر نمی شود و این هوسبازی همچون شعله آتشی می ماند که هرچند هیزم به آن برسد فروزانتر میشود و از طرفی همه ی هوسها پاسخ خودرا نمی یابد و نمیتواند بیابد، فشارهای عصبی و هیجانات روحی کمکم زیاد میشود و نتیجه ی آد در شکل استرس، نگرانی، تفرق حواس،بداخلاقی و...ظاهر میشود.

ب)سست شدن بنیاد خانواده:

مردی که هرروز دهها زن آرایش کرده و بی حجاب را می بیند و در محیط کار و در مسیر حرکت با آنان مواجه میشود، بویژه هنگامیکه لبخند و سخنان صمیمی و دلنشین آنان را می بیند و می شنود، وقتی به خانه میرسد از مشاهده ی همسر خود که اززحمات کار روزانه خسته و غبار گرفته است لذت نمیبرد.دراینصورت کافیست که ازتعهد و تقوی کم بهره باشدتاهمسر خود را باآن بانوان مقایسه کند و در نتیجه از زندگی خود دلسرد گردد و زمینه انحراف و کژروی و احیاناً جدایی فراهم شود.بارها در جراید خوانده یا از اشخاص شنیده ایم که آقایی با خانمی که درمحیط کار یا تحصیل اوست ازدواج کرده و به تقاضای او همسر قبلی خود را طلاق داده است.
افزایش طلاق، افزایش کودکان فراری و خیابانی،کثرت فرزندان نامشروع که ناشی از اختلافات خانوادگی و بی میلی زن و شوهر نسبت به ادامه زندگی است قابل انکار نیست و بیشتر این موارد ریشه در توجه به زنان و مردان کوچه و خیابان و محل کار دارد.

خواهرم؛
توتصور میکنی چرا جوانان امروز کمتر میل به ازدواج دارند؟در قدیم که محیط عمومی از خودنمایی زنان محفوظ تر بود،شیرین ترین آرزوی جوانان، ازدواج بود ودر سنین ابتدایی بلوغ، جوانان به سراغ ازدواج میرفتند.اما متأسفانه امروز می بینیم برخی جوانان زمانیکه نشاط و شور دارند به کامجویی از دختران و زنان بی حجاب مشغولند و زمانی ازدواج می کنند که زن را تنها برای خدمتکاری و خلاصی از اصرار والدین به ازدواج می خواهند و نشاطی برای زندگی ندارند.

راستی اگر این همه صحنه های برانگیزاننده و چهره ها و آرایش های گوناگون را نمی دیدند بازهم چنین بود؟
چه کسی باید خسارت از هم پاشیدگی خانواده ها، دربدری فرزندان،افزایش اضطرابها و فشارهای عصبی و تبعات این وضع را بپردازد؟

آیا خانمی که باعدم رعایت پوشش لازم و یا لباسها و زینتها و آرایشهای مهیج درکوچه و خیابان و محل کار ظاهر میشود متوجه آثار عمل خود هست؟ و آیا ممکن است عامدانه باشد؟

ج) تضعیف فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی در جامعه

خواهرم از تو می پرسم؛
در کارگاهی که همه مرد باشند یا همه زن کارها بهتر وبادقت بیشتر انجام میشود یاآنجاکه دائم توجه مردی معطوف قیافه خانمی آراسته باشد و بالعکس؟

آیادر کلاسی که پسر و دختر در فکر ارتباط با یکدیگر و مشاهده ی طرز لباس پوشیدن و راه رفتن و حرف زدن یکدیگر هستندبیشتر تحصیل علم و کمال میشود یاآنجاکه افراد همجنس دریک کلاس هستند و تمام توجه معطوف درس و استاد است؟!
بسیار روشن است که اختلاط زن ومرد و عدم رعایت پوشش لازم از سوی برخی زنان و نیز روحیه ی هوسرانی برخی مردان، ذهنها را مشغول میکند و بازده کار را کاهش میدهد.علاوه بر اینها بارها اتفاق افتاده جوانی که با علاقه مشغول فعالیت اقتصادی یا با اشتیاق مشغول تحصیل بوده بامشاهده ی زنان و دختران جوانی که بدون پوشش صحیح و با خودنمایی و جلوه فروشی های مسموم در جامعه ظاهر شده اند تحریک شده و به وادی هرزگی و پوچی در غلتیده و درس وکار را رها کرده و سر اززندان یا مراکز فساد و اعتیاددرآورده است.آیا جبران خسارت ضایع شدن عمر این جوانها کار ساده ای ست؟ و آیا ضرری که از این ویرانگری های فکری و فرهنگی متوجه جامعه میشود خسارتی ناچیز و قابل جبران است؟

د) افزایش ناامنی و خیانت:

سارقان همیشه درپی سرقت و تصاحب اموال دیگران هستند،اما هنگامیکه شخصی بی احتیاطی می کند و مثلاً در خودرو را باز میگذارد یا درب منزل را نمی بندد و یا طلا، جواهرات و پول خودرا در معرض دید قرار میدهد بیشتر در معرض دستبرد قرار می گیرد چراکه سارقان زمینه رابرای فعالیت خود مهیاتر می بینند.
همینطور افراد بیمار دل و کسانیکه دنبال هوسرانی و کامجویی هستند، وقتی خانمی را می بینند که پوشش لازم را ندارد و یا در مکانهای عمومی باآرایش ولباسهای برانگیزاننده حضور پیدا کرده،بیشتر تحریک می شوند، به او تعرض می کنند و باایجاد مزاحمتهای مختلف به اذیت و آزار می پردازند تاآنجاکه آبرو و حتی جان چنین خانمهایی بارها به دست اینگونه افراد بخطر افتاده است.

اگر پرونده جانیانی که باعنوانهایی نظیر خفاش شب،گروه عقرب،گروه باغ آلو و....محاکمه شده اند را مرور کنی می بینی تقریباً تمام کسانیکه به دام اینان افتاده و پس از تحمل آزارهای فراوان جان خود را از دست داده اند، خانمهایی بوده اند که پوشش لازم و خداپسندانه را نداشته اند.و متأسفانه اینگونه قربانیان حوادث ناگوار کم نیستندو شک ندارم که اکثر آن قربانیها هرگز نه قصد ایجادناامنی در جامعه داشته اند و نه ازجان خود سیر شده بودند،بلکه به گمان خود می خواستند بالباس و آرایش مورد علاقه ی خود در کوچه وخیابان ظاهر شوند.غافل از اینکه اینکار چه نتایج تأسف باری بدنبال دارد.تداوم چنین مسائلی باعث افزایش ناامنی و فساددرجامعه و ازبین رفتن آسایش فردی و اجتماعی خواهد شد.


د) کم شدن ارزش و احترام زن درخانواده و جامعه:

هنگامیکه زنان در جامعه خودآرایی و خودنمایی نکنند و زینت و آرایش و دلربایی را به محیط خانواده محدود کرده ویژه ی همسران خود قرار دهند، هر مردی برای همسر خود ارزش و احترام قائل است و نعمت زیبایی وسیله ای برای گرمی زندگی و حفظ حرمت همسران میشود، اما زمانیکه اینکار همگانی شود و هر مردی براحتی از دهها زن در کوچه و خیابان بانگاه و ارتباط نادرست بهره برد،دیگر حرمت جایگاه زنان و نقش اصلی و امتیازات واقعی آنان به فراموشی سپرده خواهد شد و زنان تنها وسیله ای میشوند برای کامجویی مردان.و در چنین شرایطی است که ممکن است مردی در کمال بی انصافی و نمک نشناسی به همسر خود بگوید: زن هرچه بخواهم در کوچه و خیابان ریخته است.
چه زشت است این تعبیر و چه سنگین است جرم کسانیکه سبب میشوند ارزش زن تااین حدپایین بیاید.
و از این دردناکتر سوء استفاده ی برخی پول پرستان و دنیاطلبان از دختران و زنان و تبدیل آنان به کالا و بلکه کمتر از کالاست.

****چقدر تأسف آور است که می بینیم برای فروش یک مجله و بدست آوردن پول بیشتر، از چاپ عکس یک خانم روی جلد آن استفاده کنند و برای جلب مشتری بیشتر فروشنده ی خانم در فروشگاه می گذارند و برای افزایش تماشاچیان یک فیلم کسانی را که حاضرند خودنمایی بیشتر کنند به کار می گیرند.آیا این استفاده ابزاری از زن توهین به مقام زن نیست و آیا زنانی که خود رااز نگاه دیگران حفظ نمی کنند باعث این بی حرمتی ها نسبت به خود و دیگر زنان نشده اند؟****

به این عبارات که اعترافات یک هنرپیشه معروف سینماست توجه کن:
من خودم را ستاره به معنی کسیکه فروش یک فیلم را تضمین می کند نمی دانم.منتقدان مطبوعات و نشریات در نقد فیلم های من زیاد به بازیهای من توجه نمی کنند.این روزها احساس بدی به من دست داده است.خیلی بد است که یک بازیگر به این نتیجه برسد که تماشاگران صرفاً برای دیدن چهره اش به سینما می آیند نه به خاطر بازی اش.خودم به این نتیجه تلخ رسیده ام که باید در بازی هایم تجدید نظر کنم

آری این نتیجه بسیار تلخ است که به جای توجه به هنر ، علم ، تلاش و فعالیتهای صحیح و رشدآور،توجه جامعه به چهره ها و هوسرانی معطوف شود، اما باید پاسخ این سوال رابیابیم که چه کسانی به این سوء استفاده ها و این بی حرمتی ها دامن می زنند؟ وچه شیوه ی پوشش و حضوری زمینه ساز این تلخی هاست؟
آیا اگر زنان با رعایت پوشش و وقار لازم حاضر به حضور در اجتماع نباشند و از عشوه گری و برخوردهای سبکسرانه و وسوسه انگیز پرهیز کنند و اجازه استفاده ابزاری از خود را به دیگران ندهند، بازهم این رویدادهای تلخ تکرار می شود؟

پاسخ سوال دوم: آیا لزوم پوشش بانوان در قرآن مطرح شده است؟

بله، اتفاقاً بحث لزوم پوشش بانوان از مواردی است که باصراحت و روشنی در قرآن آمده است. در دو مورد مسأله پوشش درقرآن مطرح شده: یکی در سوره نور، آیات 30 و 31 و دیگری در سوره احزاب آیه 59.

البته براهمیت عفت و پاکدامنی و حفظ حرمت اجتماع به طرق مختلف و مکرر در قرآن تأکید شده است اما کیفیت پوشش بانوان در دو مورد به روشنی بیان شده است. من مضمون آیات 30و31 سوره نور رابطور خلاصه برایت می نویسم، ولی خودت می توانی به تفاسیر مراجعه کنی و بیشتر در مورد این آیات مطالعه کنی.
در این آیات این نکته ها مطرح شده است:
الف- تذکر به مردان در باب پرهیز از نگاه حرام و رعایت پاکدامنی.
ب- تذکر به زنان در باب پرهیز از نگاه حرام و رعایت پاکدامنی
ج- نهی زنان از آشکار نمودن زینتها.
د- پوشاندن گردن و سینه ، باروسری و مقنعه
ه-ذکر موارد استثنایی از حکم پوشش.
و.پرهیز از خودنمایی و جلب توجه نامحرمان.

ازاین نکات آنچه بیشتر مربوط به بحث ماست، نکات سوم و چهارم است، برای همین به بررسی بیشتر این دونکته می پردازیم.

" نهی زنان از آشکار نمودن زینت"
در بخشی از آیه می خوانیم: لایبدین زینتهن الا ماظهر منها؛ نباید زنان زینتهای خود راآشکار نمایند جز آنکه مقدار که طبیعتاً ظاهر است.
واژه ی زینت در لغت به معنی چیزی است که موجب آراستگی است.
در کهن ترین متون لغوی می خوانیم که " الزین نقیض الشین... والزینه جامع لکل ما یتزین به" زیبایی نقیض زشتی است....و زینت آنچه را بواسطه ی آن آراستگی حاصل آید دربردارد.

پس در حقیقت زینت عبارت است از نیکویی در هر چیزی خواه عرضی باشد یا ذاتی.بنابراین زینت درزن، هرچیزی است که در شمار زیبایی ها و آراستگی ها و نیکویی ها آید.

بنابراین می توانیم زینتها را چنین تقسیم بندی کنیم:

زینت : طبیعی: مانند موی سر / یا مصنوعی: شامل: رنگ و لباس و زیور

اکنون مفهوم زینت روشن شد بازهم آیه شریفه را مرور می کنیم
" آنان نباید زینت خودرا آشکار سازند"
باتوجه به مصادیق زینت و مثالهایی که زدم، بروشنی از آیه شریفه استفاده میشود که خداوند اجازه نداده است زینت زن یعنی موی سر او،آرایش صورت، لباسهای مهیج و زیورآلات او برای نامحرمان آشکارباشد" الا ماظهر منها" جزآن مقدار که طبیعتاً ظاهر است.
که این استثنا باتوجه به نکاتی که درروایات ما و نیز تفاسیر بعضی از عالمان دینی آمده است، شامل گردی صورت( مقداری که دروضو شسته می شود) و دستها از مچ تا سر انگشتان می شود. این از زینتهای طبیعی؛ اما زینتهای مصنوعی هم چیزهایی نظیر حلقه ازدواج که هدف از داشتن آن اعلام تأهل و ازدواج است و به قصد جلب توجه نامحرمان نیست از قاعده پوشیدگی مستثنی شده، پس غیرازاین قسمتها بقیه بدن و زینتها راباید از نامحرمان پوشاند.

اما نکته بعدی:
" پوشاندن گردن و سینه بوسیله روسری یا مقتعه" در ادامه آیه میخوانیم" ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن"
واژه " خُمر" جمع " خمار" در اصل به معنی پوشش است ولی معمولاً به چیزی گفته میشود که زنان باآن سرخود را می پوشانند(روسری یا مقنعه)
"جیوب" جمع"جیب" به معنی یقه ی پیراهن است که ازآن به گریبان تعبیر می شود و گاه به قسمت بالای سینه( به تناسب مجاورت باآن) نیز اطلاق می شود.
زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خودرا به شانه ها یا پشت سر می افکندند بطوریکه گردن و کمی ازسینه آنها نمایان می شد و خداوند بافرستادن این آیه دستورداد:زنان روسری خودرا بر گریبان خود بیفکنند تاهم گردن و هم سینه پوشیده باشد.

پس می بینی که بحث پوشش بانوان و کیفیت آن بصراحت و روشنی درآیات قرآن مطرح شده و اکنون که فهمیدی رعایت پوشش خواست خداوند عزیزمان است، به توضیح فلسفه و حکمت آن می پردازم.

پاسخ سوال سوم:حکمت و انگیزه های پوشش
خواهرم پرسیده ای من به چه انگیزه ای پوشش داشته باشم و چرا ازانواع لباسهای باب روز و آرایش ها استفاده نکنم.

ابراز صداقت در دوستی با خداوند:
لابد توهم بارها شاهد بوده ای که افرادی به خودت یا دیگران اظهار دوستی و علاقه و ارادت کرده و گاهی الفاظی نظیر چاکرم، مخلصم، فدایت شوم و... استفاده کرده اند اما فرض کن روزی به یکی از این افراد بگویی من مبلغی پول لازم دارم، درجواب بگوید: شرمنده ام، اتفاقاً من میخواستم همین درخواست راازشما بکنم.
روز دیگر به اوبگویی اگر ممکن است فلان کتاب رابه من امانت بده بخوانم، بگوید: اتفاقاً خودم تصمیم گرفته ام آن را مطالعه کنم.
بار دیگر و بار دیگر،هربار از انجام خواسته ات سرباززند و تنها به همان چاکرم و فدایت شوم اکتفا کند.
قضاوت تو درباره او چیست؟آیادردل نمی گویی این چه دوستی است که اززبان فراتر نمی رود و هیچ نمودی در خارج ندارد؟
اکنون درباره ی رابطه خودبا خدا بیندیش مابه خدای مهربان مان اظهار بندگی و اطاعت و دوستی می کنیم اما نشانه صداقت در این دوستی انجام کاری است که او می پسندد.
بهترین انگیزه برای پوشش تو همین است که بخواهی به پروردگار خودت، خالق و رازق و فریادرس و بهترین دوست خودت، اظهار محبت کنی و صداقت خود را باگردن نهادن به خواسته او ثابت کنی.

شکر نعمت سلامتی و زیبایی

این سلامتی و زیبایی که ازبزرگترین نعمتهای خداوند است، تشکر لازم دارد و حداقل تشکر و سپاسگزاری این است که بوسیله همان نعمت با بخشنده نعمت مخالفت و معصیت نکند.


خلع سلاح شیطان


شیطان دشمن قسم خورده ی ما انسانهاست، همواره درصدد فریبکاری و ضربه زدن به ماست.او در پی زمینه هایی می گردد که بهتر بتواند انسانها رافریب دهد ؛ برای همین است که می بینی وقتی پای پول، مقام، شهرت و منافع در میان است انسانها بیشتر فریب شیطان را می خورند و می لغزند، زیرا در اینگونه موقعیتها شیطان فعالیت و وسوسه گری خود راافزایش می دهد و می کوشد ایمان انسان را برباید.حال اگر ما سبب شویم شیطان در کار خود موفق شود، به جای اینکه یاور خدا و دین خدا باشیم، خواسته یا نا خواسته یاور شیطان شده ایم.
و شکی نیست که نداشتن پوشش مناسب و آرایش و خودنمایی زنان از بهترین دامها و وسایل وسوسه شیطان و فریبکاری اوست.چه بسیار پاکانی که تسلیم زر و زور نشده اند ولی شیطان آنان رااز طریق زنانی بی توجه و خام، زمین زده و از بهشت برین به جهنم کشانده است.
آری بی جهت نیست که پیامبر عزیزمان فرمودند: نگاه حرام تیر زهرآلود شیطان است.
یعنی همانگونه که یک شکارچی اگر نتواند آهوی تیزپایی را شکار کند با پرتاب تیری او را ضعیف و حرکت اورا کند می کند و آنگاه بسرعت خود را به او میرساند و اورا می گیرد.
همین طور وقتی شیطان می خواهد دختر یاپسری باایمان و متعهد رااسیر خود کند ولی مقاومت اورا می بیند، ابتدا اورا وسوسه می کند تابا چشمش خیانت کند و با ترغیب او به نگاه حرام، نیروی ایمان رادر وجود او تضعیف می کند و کم کم اورا به دام خود می اندازد.

میخواهم نتیجه بگیرم یکی از انگیزه های قوی حفظ پوشش و عفاف و وقار، این است که هربانوی مسلمان و معتقد این سلاح رااز شیطان می گیرد و اورااز خود ناامید می کند و اجازه نمیدهد شیطان از او سوء استفاده کند و اورا در دام گرفتار نماید.

تحصیل امنیت فردی و اجتماعی:

خانمی که پوشش صحیح ندارد و خودآرایی می کند،افراد مریض و مغرض را متوجه خود می کند و طبیعی است که چنین افرادی مزاحمت هایی برای او ایجاد می کنند و کم کم باشیوع این برخوردها ، ناامنی در جامعه گسترش می یابد.
همانگونه که قبلاً اشاره کردم اغلب اسیدپاشی ها، آدم ربایی ها،تعرض ها و بی حرمتی ها نسبت به خانمهایی صورت گرفته و می گیرد که از پوشش خوب و وقار لازم برخوردار نبوده اند.پس میشود ادعا کرد حفظ امنیت فردی و اجتماعی هم از جمله انگیزه های قوی حفظ پوشش است.

شریک نشدن در جرم و تقصیر دیگران:

برخی از خانمهایی که با پوشش مهیج و آرایشهای توجه برانگیز در کوچه و خیابان حاضر میشوند،می گویند: مانه خود اهل هرزگی و خیانت به همسرانمان هستیم و نه به افراد فاسد اجازه میدهیم که معترض ماشوند و حتی با ما صحبت کنند؛پس ما در عین حال که پوشش لازم را نداریم هرگز اجازه نمی دهیم که از ما سوء استفاده شود و یا به دام افراد شیاد و فرصت طلب بیفتیم.

باید به چنین بانوانی گفت وقار و متانت شما در مقابل نامحرم ستودنی و ارزشمند است اما از دونکته نباید غافل شد.پیش از هر چیز، وقتی فهمیدیم پوشش بانوان خواست خداوند و فرمان اوست،در هر حال باید مطیع او باشیم؛ خواه زمینه سوء استفاده ی شیاطین فراهم باشد،خواه نباشد.دوم اینکه گاهی اتفاق می افتد مثلاً جوانی بادیدن یک خانم که پوشش مناسب ندارد و باسر و وضعی برانگیزاننده در خیابان حاضر شده،تحت تأثیر وسوسه های شیطانی قرار گیردو بخواهد مزاحمتی برای آن خانم ایجاد کند اما با برخورد تند او مواجه شود و برگردد.ولی این طوفان درونی اورا به حال خود نمی گذارد و باعث می شود او به سراغ دیگری برود و برای بقیه مزاحمت ایجاد کند.فریب خوردن دختری جوان و جدا شدن او از خانواده، در گیری و ضرب و شتم و گاهی فجایع دیگر، همه و همه پیامدهای این وضعیت اند.عامل اصلی این خطاها و خسارات اولین خانمی است که با وضع نادرست خود، زمینه ساز این وسوسه ها و اشتباهات شده است.گاهی این اشتباهات به خطاهای بزرگتر و بزرگتر منجر میشود و جرمی بسیار سنگین پدید می آید و صد البته مسئولیت عمده ی این وضعیت بر دوش مسبب اصلی و عامل اول است.

پس گاهی رعایت نکردن پوشش و نداشتن وقار لازم انسان را شریک جرم دیگران قرار میدهد.

آثار دیگر:

علاوه بر آنچه برایت نوشتم، رعایت پوشش مناسب برای هر بانوی مسلمان آثار و برکات جانبی دیگری هم دارد؛مانند تشویق دیگران به بندگی خدا و رعایت خواست او.زیرا در هر جامعه ای می توان مردم را به سه دسته تقسیم کرد:

دسته اول کسانی هستند که خوبند و در خوبی خود محکم و پابرجا هستند.
دسته دوم بدان و افراد نادرستی هستند که در خطاکاری خود پابرجا و ثابت قدم اند،این دو دسته همیشه در اقلیت هستند.
دسته سوم که در اکثریت اند، تابع وضع و شرایط حاکم هستند،اگر خوبی رواج یابد ایشان هم تبعیت می کنند و اگر رسم و قواعد نادرستی درجامعه عرضه شود،ازهمان پیروی می کنند.

پیامبر عزیزمان میفرماید:هر کس سنت و روش حسنه ای رارواج دهد که پس از او دیگران از آن تبعیت کنند،باعمل خوبِ هر نفر ثوابی هم به آغازگر آن سنت حسنه داده میشود بدون اینکه از پاداش انجام دهنده ی عمل کم شود و هر کس سنت و روش نادرستی را در جامعه رواج دهد و دیگران ازاوتبعیت نمایند با عمل هرکس،یک گناه هم درنامه ی عمل آغازگر آن خطا و خلاف نوشته میشود بدون آنکه از گناه انجام دهنده ی آن چیزی کم شود.

پاسخ سوال چهارم: چرا به مردان نمیگویند نگاه نکنید،تازنان مجبور نباشند خودرا بپوشانند؟

میدانم که حالا که به این بخش نامه رسیده ای دیگر این سوال برای تو مطرح نیست زیرا ملاحظه کرده ای که نه تنها به مردان تذکر داده شده بلکه قبل ازهر سخنی و در اولین جمله بر همین نکته تأکید شده است.
در سوره مبارکه نور آنجا که خداوند میخواهد به زنان توصیه کند پوشش لازم را در مقابل نامحرم داشته باشید درمورد نگاه مردان توصیه نموده است و به پیامبر(ص) می فرماید:

"قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم" ای پیامبر به مردان مؤمن بگو نگاه خود را کوتاه نموده و به حرام چشم ندوزند.
اما بدیهی است نمی شود تنها به این تذکر اکتفا نمود بلکه باید زمینه های نگاه حرام برچیده شود.همانگونه که برای حفظ امنیت اموال یک جامعه نمیتوان تنها به مردم توصیه نمود که چشم به اموال دیگران نداشته باشید و در ملک دیگران تصرف نکنید بلکه باید علاوه بر توصیه، اشیا ارزشمند رااز دسترس دور نگه داشت و از آنها مراقبت نمود.این است که در فرمانهای الهی که تنها ضامن حفظ امنیت و سلامت شخص و جامعه است هردو جهت رعایت شده است و دستور لازم هم به مردان و هم به زنان داده شده است.

پاسخ سوال پنجم:چرا مردان مجازند هر کاری می خواهند بکنند و هرگونه میخواهند لباس بپوشند اما زنان باید پوشش را رعایت کنند.

در پاسخ این سوال بگویم اینطور نیست که مردان هیچ تکلیفی نداشته باشند و هرگونه لباس بپوشند از منظر دین بی اشکال باشد.بلکه چون هدف تمام این دستورات حفظ حرمت و تأمین امنیت جسمی و روحی جامعه و پیشگیری از نفوذ شیطان و افکار شیطانی در میان انسانهاست،اگر مردی بداند حضور او در جامعه با وضعیتی خاص مانند پوشیدن لباس آستین کوتاه یا آرایش و پیرایش او، دیگران را به گناه وا می دارد باید از آن وضعیت اجتناب کند. اما علت اینکه کمتر به مردان در مورد پوشش تذکر داده شده این است که خداوند زیبایی و جاذبه را در وجود زن قرار داده و مردان عموماً آنچنان تهییج کننده نیستند که لازم باشد کاملاً خودرا بپوشانند.
پس دستور پوشش به تناسب جاذبه و زیبایی داده شده ،شاهد این مدعا این است که می بینیم در طول تاریخ غالباً زنها صید بودند و مردان صیاد و همواره در ادبیات و قصه ها و اشعار از جاذبه و زیبایی زنان سخن به میان آمده است، ولی هرگز شاعری به توصیف زیبایی های جسمانی هیچ مردی نپرداخته است.پس ملاحظه میکنی که هرگز مسئله تبعیض بین زن و مرد مطرح نیست؛ بلکه خداوند حکیم براساس واقعیت ها و ویژگیهای جسمانی و حالات روحی زن و مرد برای آنان تکالیفی را معین فرموده است.

پاسخ سوال ششم: من که قصد ایجاد انحراف و فساد ندارم.


خواهرم!برایم نوشته ای:گرچه من باآرایش و لباسهای شیک بیرون می آیم،هرگز قصد ایجاد انحراف و فساد را ندارم.
قبل از اظهار نظر در مورد حرفت چند سوال دارم:اگر یک روز پرکار و خسته کننده بخواهی به استراحت بپردازی اما همسایه صدای تلویزیون را بلند کند فقط برای اینکه خودش اینطور دوست دارد و از صدای بلند خوشش می آید و به هیچ وجه هم قصد مردم آزاری نداشته باشد،صدای تلویزیون مزاحه استراحت تو نیست؟!
آیا هنگامی که در یک روز سرد زمستان سوار تاکسی شده ای تا به مقصد بروی و به دلیل سرما شیشه ها هم بالاست، مسافر کنار تو سیگاری روشن کند و مشغول کشیدن شود و در همین حال ضمن عذر خواهی بگوید:" من برای اینکه گرم شوم سیگار می کشم" دیگر دود سیگار به سلامتی تو آسیبی نمی رساند و از این وضعیت ناراحت نمی شوی؟! و بالاخره اگر کسی که بتازگی عصایی خریده و نمیداند آن عصا چقدر محکم است، بقصد آزمودن عصا آن را بر سر دیگری بکوبد، آسیبی به آن شخص نمی رسد؟!

پس میتوانیم نتیجه بگیریم که " خطر " علیرغم " قصد سوء نداشتن " از بین نمی رود، باید " عامل خطر " رااز بین برد.

پاسخ سوال هفتم: با بودن بی حجابهای فراوان که در هر حال اثر خود را می گذارند، رعایت کردن و نکردن من چه تفاوتی دارد؟

من معتقدم حتی اگر همه ی خانمها که در کوچه و خیابان هستند رعایت پوشش را ننماید بازهم تو دلائل کافی برای حفظ پوشش خداپسندانه داری.

اول اینکه تو مسوول گناهان صورت گرفته نباشی:


هرکس مرتکب خطایی شود، خود مسئول است و باید در دادگاه الهی پاسخگو باشد. اگر کسی به نحوی باخبر شود که امشب چند سارق قصد دارند از منزل همسایه اش که به مسافرت رفته سرقت کنند و یقین داشته باشد حتماً امشب قالیهای همسایه به سرقت میرود و در دل بگوید در هر حال که فرشهای همسایه از دستش میرود، پس من خودم آنها را بر میدارم و قبل از دزدها به خانه همسایه برود و فرشها را به منزل خود انتقال دهد، قضاوت تو درباره ی کار این شخص چیشت؟و اگر بگوید او که در هر حال فرشهایش رااز دست میداد، کار من چه ضرر بیشتری برای او داشت،پاسخ تو چیست؟ آیا نمی گویی بله، در هر حال فرشها میرفت اما آنکه باید پاسخگو باشد متفاوت است.اگر سارقان می بردند آنان گرفتار میشدند و بایست خسارت می دادند ولی اکنون تو مسئول این خسارت هستی.

در بحث پوشش هم، درست است که بابودن افراد بی حجاب، جوانهایی به انحراف کشانده میشوند ولی اگر تو پوشیدگی رارعایت نکنی در مسئولیت انحراف و مفاسد ایجاد شده سهیم خواهی بود.

اما دومین دلیل: حفظ ارزشها

اگر هنگامیکه در جامعه دروغ زیاد شد، افراد راستگو هم بگویند بااین همه دروغ راستگویی ما چه فایده دارد و آنان هم به دروغگویان بپیوندند، و باافزایش خیانت، امانتداران هم به آنان ملحق شوند و با فراوان شدن کسانیکه رعایت پوشش صحیح نمی کنند دیگران هم به آنان اقتدا کنند، دیگر ارزشها در جامعه کمرنگ میشود و نسل جدید با ارزشهایی مانند راستگویی، امانتداری و... بیگانه میشود.
پس یکی از انگیزه های مهم عمل به درستی، حتی در شرایطی که کمتر به آنها توجه میشود، حفظ ارزشهاست و اگر کسانی به ارزشها عمل کنند از موضع خود عقب ننشینند و استقامت نمایند، امید هست علاوه بر حفظ ارزشها، دیگران هم به آنان بپیوندند و کم کم صفات پسندیده در جامعه رواج یابد.می رسیم به سومین دلیل که از نظر من مهمترین دلیل هست:

اطاعت از پروردگار و محترم شمردن دستور خداوند:

حتماً میدانی که حکم خداوند با بی توجهی افراد و حتی عمل نکردن همه ی انسانها از بین نمی رود.پس هر چند خیلی ها به مسئله پوشش که دستور و خواست خداوند است بی توجه شوند، باز این برنامه ی قرآنی به قوت خود باقی است و باید به آن احترام گذاشت.

پاسخ سوال هشتم:اگر همه ی زنها آزاد باشند مسئله طبیعی و عادی می شود!
خواهرم! پیش تر از دیگران هم شنیده بودم که اگر در جامعه ما هم گناه و بی بندوباری آزاد باشد،این مسائل عادی میشود و مردم اینقدر حریص گناه نخواهند بود.

البته من هم با " عادی شدن " موافقم اما به نظر من درآن صورت دو چیز طبیعی و عادی میشود:

الف: مرحله ای از گناه و فساد عادی میشود و افراد به دنبال مرحله ی جدیدی می روند نه اینکه فساد به کلی تعطیل شود. برای جوانی که سیگار به وفور در اختیارش باشد ممکن است سیگار کشیدن عادی شود اما در این صورت به مواد مخدر قویتر روی می آورد. همانگونه که در جامعه ی ما ، وقتی پیدا بودن قسمت کمی از جلوی موی سر خانمها عادی شد و هیچکس از دیدن آن تعجب نکرد، باز شدن یقه ها،کوتاه شدن مانتوها،بالا رفتن آستین ها و مراحل بعد آغاز شد. پس عادی شدن به معنی تمام شدن خطا و خلاف نیست بلکه انتقال به مرحله ی خطرناکتر و پرفسادتر است.

ب: عادی شدن آثار و عواقب گناه:

تصور کن خانمی به دیدن دوستش رفته و با لحنی حاکی از تعجب به دوستش می گوید چرا کبریت ، چرخ گوشت و کارد را قایم کرده ای و در قسمتهای دور از دیدرس آشپزخانه گذاشته ای.
در منزل ما که این چیزها در دسترس است و همه چیز هم برای بچه ها عادی شده،آن قدر اینها را دیده اند که برایشان کاملاً طبیعی است اما پس از چند دقیقه که دوستش می پرسد چرا فرهاد کوچولو را با خودت نیاورده ای می گوید: همین دیروز انگشتانش را توی چرخ گوشت فرو کرده بود، بردمش بیمارستان، و وقتی از او احوال مژگان را می پرسد میگوید او هم با کارد انگشتش را قطع کرده و برروی تختی کنار فرهاد در بیمارستان بستری است و موقع رفتن زمانیکه دوستش می گوید، ببخشید جمعه آینده مجلسی داریم، اگر اشکالی ندارد قالی اتاق پذیرایی تان را یک روزه به ماامانت بدهید، شرمسارانه می گوید شرمنده ام، همین هفته قبل بچه ها با کبریت بازی می کردند گل وسط قالی را سوزانده اند.

یعنی در حالیکه به عواقب خطرناک در دسترس بودن ، آزاد بودن اعتراف می کند در همان حال از عادی شدن سخن می گوید.

« پس آنچه عادی شده، مشاهده ی عواقب کار خلاف است.»

خواهرم، واقعیتها و آمار و گزارشها حاکی از این است که در جوامع غربی، همان جایی که ما گمان می کنیم برهنه بودن و آزاد بودن ارتباطات زن و مرد عادی است و براین اساس هیچ معضلی ندارند،فساد و تباهی و تجاوز به حقوق و حدود یکدیگر روز افزون است و از عادی شدن به معنی پایان خطا و خلاف هرگز خبری نیست.کافیست به قصد تحقیق تعدادی روزنامه و مجله را ورق بزنی تااز آثار شوم این عادی شدنها آگاه تر شوی....

پاسخ سوال نهم:چرا حتی یک تار موی خانمها نباید آشکار باشد؟

برای فهم پاسخ این سوال دونکته حائز اهمیت است:

الف) تمام احکام الهی که براساس حکمت و برای خیر و مصلحت ما وضع شده است،در کم و زیاد باید رعایت شود.به این مثالها دقت کن: خون نجس است،یک سطل خون نجس است،یک کاسه خون نجس است،یک استکان،یک قاشق و حتی یک سر سوزن خون هم نجس است.
سرقت مال مردم حرام است و در این مسئله تفاوتی بین یک کیسه گندم و یک مشت گندم وجود ندارد.حتی برداشتن یک دانه گندم هم بدون رضایت صاحبش حرام است.
غذاخوردن برای شخص روزه دار در ماه مبارک رمضان حرام است و روزه را باطل می کند.حتی اگر یک دانه برنج را عمداً فرو دهد،روزه اش باطل میشود.
مسئله پوشش هم همینطور است و وقتی ظاهر بودن موهای سر در مقابل نامحرم حرام است،چه تمام سر چه کمی ازآن و چه حتی یک تار مو هم حرام است.

ب)تمام کارهای خطا و نادرست از کم شروع میشود و اصولاً شیطان بسیار باحوصله و پرطاقت است.ابتدا گناه و خطای بسیار کوچکی را پیشنهاد میکند و هنگامیکه جواب مثبت شنید قدم بعدی رابر میدارد.
خواهرم،از خودت می پرسم: اگرروزی فرزند کوچکت می خواهد فقط یک پک به سیگار بزند چرااو را منع می کنی؟ مگر یک پک سیگار چقدر ضرر دارد؟حتما میگویی مسئله یک پک نیست.بعد از آن هوس می کند یک سیگار بکشد و بعد یک بسته,و پس از مدتی دنبال منقل و وافور خواهد بود.

آری درست فهمیده ای،در مقابل هر چه نادرست و خطاست باید از اولین قدم ایستاد و از همان اندک پرهیز نمود، و گرنه قدمهای بعدی ناگزیر برداشته خواهد شد.

فاطمه ها بازدید : 8 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

 

بعضی ها هستن که می گن اگر حجاب رو رعایت کنیم و مثلا چادری بشیم، بهمون می گن فلانی هم رفت تو حزب و باند فلان…خب آخه عزیز من این چه حرفیه که می زنی؟ خدا رو که الحمد لله قبول داری…خدا توی قرآن می فرماید ما دو حزب داریم…یا حزب خداست، یا حزب شیطان…

انتخاب با خودته فقط این شعر رو یادت باشه که:

باخدا باش پادشاهی کن

بی خدا باش هرچه خواهی کن

فاطمه ها بازدید : 8 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

مادام که تلقی ما از خویش عوض نشود، حجاب هیچ مفهومی نخواهد داشت و چیزی جز کفن سیاه و قبرستان خانه و مرگِ نشاط زندگی و نابودیِ شادی‏ها، عنوان نخواهد گرفت و هزار عذر، خواهی داشت که خودت را از آن آزاد کنی.[1]

حجاب؛ یعنی‏...دقّت در برخورد، که آلوده نشوی و آلوده نسازی؛ که اسیر نشوی و اسیر ننمایی. حجاب، فقط این نیست که زن خود را بپوشاند؛ که زن و مرد، هر دو باید در این دنیایی که راه است و میدان حرکت است و کلاس و کوره است؛ سنگ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشم‏ها و دل‏ها را نگه ندارند و در دنیا نمانند.[2]

حجاب تنها مخصوص زن نیست که مردها هم باید حساب شده حرکت کنند و گرد و خاک بالا نیاورند و دل‏ها را به خود گره نزنند، که هر کس در سر راه دل‏ها بنشیند، او راهزن است و طاغوت. و این مسأله در آن وسعت مطرح می ‏شود که حتی زن و شوهر را هم می‏ گیرد، که هیچیک نباید بر دیگری حکومت کنند و هیچکدام نباید صاحب دل این و آن باشند، که دلدار دیگری است. و هر کس خلق را در خود نگه دارد و باتلاق استعدادهای عظیم او شود او هم طاغوت است. مقدار حجاب و پوشش، با در دست داشتن این بینش و این ملاک، روشن می ‏شود که همیشه یک شکل و یک مقدار ندارد. تو در برابر آتش سوزانی که حتی کفش‏ها و دمپایی‏ها تحریکش می‏ کنند و تمام وجودش را می ‏سوزانند، وضعی خواهی داشت که در برابر سلمان و یا وجود سازمان گرفته ‏ی دیگر نداری. در برابر آنها که در دلشان مرض‏ها و آتش‏هاست، حتی صدای تو و رفت و آمد تو کنترل می‏ شود و پوشیده می‏ گردد.[3]

 

فاطمه ها بازدید : 6 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)
حجابــــــــــــ زن

اسلحه­ ای که برای دفاع از کرامت انسانی اوست ؛

به پایه­ های پوشالی تمدن استکباری حمله می­برد .


حجابــــ و عفاف ، آسمانی ترین راه به مدینه فاضله است

 

یادم میاد کلاس سوم ابتدایی که بودم به مشهد امام رضا رفتیم من مقنعه و چادر مشکی به سر کرده بودم..آبجیم هم که تازه6ماهش بود با یه روسری رنگی بغل بابام بود

یکی از خادم ها تا مارو دید

بابابام صحبت کرد وبرگشت طرف من خیلی تشویقم کرد و بهم احسنت گفت و از کت خود یه عطر حرم و یه دستمالی که به حرم کشیده بود را بهم داد ..وبه آبجیم هم گل های خشک شده بالای ضریح و خاک حرمو داد...وبعد رو کرد به من گفت وقتی چادر سر میکنی همه اماما دوستت دارند و بهت نگاه میکنن و اون خدایی که بالاسرته به بنده ای مثل تو افتخار میکنه...

هیچ وقت این چادر قشنگتو کنار نزار...که با چادر قشنگیت بیشتر میشه..

اون روز خیلی خوشحال بودم وبیشتر حساس شده بودم به حجابم...

الان هم که 16ساله شدم وقتی حرفای خادم که با زبان کودکانه منو تشویق کردیادم میاد ...بیشتر به چادری که سرمه افتخار می کنم

فاطمه ها بازدید : 10 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

مامان خوبم می دونم خیلی دوستم داری


دوست داری من رو خوشگل کنی و به همه نشونم بدی

ولی مامانی یه کوچولو فکر کن من قراره یه انسان باشم!


مامانی من عروسک نیستم که هرطوری لباس تنم کنی


آرایشم کنی ، جلو همه برقصونیم ، بغل هرکسی قرارم بدی


من رو با خودت آرایشگاه نبر ، تو به من حیا یاد بده ، پوشش


داشتن رو یاد بده ، دفاع از خودم رو یاد بده ،کسانی که بی


عفتی یادم بدن زیادن ،تو ...عروسک شدن واسه دل دیگران


رو یادم نده ...خواهش می کنم به من فرصت انتخاب بده

خواهش میکنم مامانی

فاطمه ها بازدید : 9 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

تازه با هم رفیق شده بودیم، خیلی با محبت و بی غل غش بود.با اینکه از حجابش خوشم میومد،اما تنبلی میکردم چادر روی سرم باشه.یه روز که برای درس خوندن اومده بود خونه ما ،همراه خودش چندتاشکلات با بسته بندی های زیبا هم آورده بود.دوتا از اون هارو به من داد.خودش هم یکی از شکلات ها رو باز کرد و گذاشت وسط بشقاب .

چند لحظه ای ازدرس خواندنمان نگذشته بود که دوتا مگس مزاحم سر و کله شان پیداشد و یک راست رفتند سراغ شکلاتی که بدون بسته بندی بود.من تلاش کردم مگس ها را فراری بدهم ولی کوثرخیلی آرام گفت :"تقصیر خودشه .تا خودش رو نپوشاند ،مگس ها رهایش نمیکنند."

فهمیدم که میخواهد غیر مستقیم به من درس حجاب بدهد  وبگوید :مگس ها کاری ندارند که تو به خاطر تنبلی حجاب نداری آنها کارشان مزاحمت است و فقط به ظاهر نگاه می کنند؛ پس من و تو باید خیلی به حجاب ظاهرمان برسیم."

مهرش بیشتر از قبل در دلم افتاده،تا به حال نهی از منکر به این قشنگی ندیده بودم.

تعداد صفحات : 8

درباره ما
…..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` نتايج حاصل از اين نوشتار عبارتند از: 1)حجاب در لغت به دو معناي مانع و پوشش آمده است؛ 2)در قرآن كريم نيز حجاب به معناي مانع به كار رفته است؛ 3)در اصطلاح فقها حجاب را به معناي پوشش به كار رفته است؛ 4)در قرآن كريم به سه گونه حجاب اشاره شده است كه عبارتند از: حجاب پوششي، رفتاري و گفتاري؛ 5)فلسفه حجاب در قرآن عبارت است از: پاسخ به ميل فطري، مهار میل به خود نمایی و کاهش التهاب‌های جنسی الان به نظر شما این دخترایی که حجاب ندارن و می تونم بگم در واقع برهنه هستن به نظر شما عفاف دارن الان؟؟؟ باید بدونید که عفاف به دنبال حجاب میاد..این دو تا لازم و ملزوم همدیگه ان …..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` حجاب تنها گنجی است که تمام نشدنی ست.. حجاب حفاظی است درمقابل تیرهای زهرآگین چشم نامحرم... حجاب یعنی حجاب نه هیچ چیز دیگر... امام علی(ع) در وصیت خویش به امام حسن(ع) فرمود:با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می دهی،چشم آنان را از حرام و هوس باز دار چرا که حجاب برای آنان ثبات و آرامش بیشتری به ارمغان می آورد.از خروج بی رویه زنان از منزل جلوگیری کن زیرا مفاسد دارد و اشخاص نامطمئن را در خانه بر آنان وارد نکن.نامه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 73
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 124
  • بازدید کلی : 2,424
  • کدهای اختصاصی

    قالب وبلاگ

    کد حرکت متن دنبال موس

    PlaySong.IR

    دریافت کد خوش آمدگویی style="text-align: center;">